1 ای خالق خلق، وای جهان دار جهان رحمی کن وزین گند دهانم برهان
2 یا شامه واستان ازین مغز و دماغ یا رایحه بازگیر ازان کام و دهان
1 شیطان که همی گوید: افسون کردم آدم ز جنان و خلد بیرون کردم
2 بالله که اگر نبود گم ره می گفت: از پایه او نه کم، نه افزون کردم
1 تا مهره اشعار ترا نخ کردم مردم ز بس آفرین و بخ بخ کردم
2 این معجزه بس بود ز شعر تو که من، در فصل تموز شهر ری یخ کردم
1 رشتی علی: ای وای که بد نام شدی بازی چه کودکان حمام شدی
2 رفتی که کنی رام، خودت رام شدی با این همه پختگی، چرا خام شدی؟
1 در کشور ری که رشگ باغ ارم است شعر از چه زیادست و شعیر از چه کم است؟
2 این شهر ری و عروس ملک عجم است یا آفت دینار و بلای درم است؟
1 گفتی که نشد خوب که گشتی مغضوب بد شد که به شاه از تو شمردند عیوب
2 ای خواجه: ترا چه با من و خواجه من؟ من دانم و وان که بد کند با من و خوب
1 ای خواجه که جان عالی زنده تست تو بنده شاهی و جهان بنده تست
2 چون شاه جهان گیرد و دستور توئی فرهنگ جهانگیری زیبنده تست
1 ای سفله ترا به کار شاهانه چه کار؟ این کار خطیر را به بیگانه چه کار؟
2 گر من همه نقد و جنس دیوان بخورم من دانم و دیوان، به تو دیوانه چه کار؟
1 خان تقی آن که شاه را یاغی بود چون دیدیمش کدوبن باغی بود
2 این پایه و مایه یاغی شاه شدن گو قافیه قاف شو قرمساقی بود
1 ای قوم که جذب من به از خصب شماست مغصوبی مال من به از غصب شماست
2 با من مکنید این همه نخوت، به خدا، صد مرتبه عزل من به از نصب شماست