1 گفتی که نشد خوب که گشتی مغضوب بد شد که به شاه از تو شمردند عیوب
2 ای خواجه: ترا چه با من و خواجه من؟ من دانم و وان که بد کند با من و خوب
1 این شعر بود که جان از او در تعب است یا ثالث بوی سیر و دود شطب است
2 چون میوه ری مایه لرزست، ولی لرز عجبی که مرگش از پی نه تب است
1 ای منشی دیوان عزیز این چه خط است؟ وین لفظ که جمله هم چو سنگ و سقط است
2 ناصح چو بکیش تو سزای سخط است بالله که غلط بر تو گرفتن غلط است
1 در کشور ری که رشگ باغ ارم است شعر از چه زیادست و شعیر از چه کم است؟
2 این شهر ری و عروس ملک عجم است یا آفت دینار و بلای درم است؟
1 ای قوم که جذب من به از خصب شماست مغصوبی مال من به از غصب شماست
2 با من مکنید این همه نخوت، به خدا، صد مرتبه عزل من به از نصب شماست
1 زنجیره نشین زریش درویش خوش است ور هست توانگر از بز و میش خوش است
2 زنجیره کجا؟ حنا و حمام کجا؟ زنجیره نشین مثل تو بی ریش خوش است
1 ای خواجه که جان عالی زنده تست تو بنده شاهی و جهان بنده تست
2 چون شاه جهان گیرد و دستور توئی فرهنگ جهانگیری زیبنده تست
1 رشتی علی این رفتن رشت تو ز چیست؟ این وجد و نشاط و سیر و گشت تو ز چیست؟
2 عاشق باید که نرم و هموار بود این پست و بلند و کوه و دشت تو زچیست؟
1 دنیا که در آن خوبی و خرسندی نیست جائی که به مهر او دلی بندی نیست
2 چیزی که در آن بینی و بپسندی نیست ور هست به جز خان دماوندی نیست
1 از خواجه مگر محاسنت را چه فتاد کز صدمه دندانت نگردد آزاد؟
2 بر ریش تو یک گوزه گره خواهم زد زان سان که به دندان، نه توانیش گشاد