1 رشتی علی ای رفیق دیرینه من ای مهر تو جا گرفته در سینه من
2 اغماض مکن، راست بگو، از چه سبب من مهر تو می ورزم و تو کینه من؟
1 رشتی علی از حجره سوی دشت مرو با ساده رخان جانب گلگشت مرو
2 تبریز نشین و درس خوان، آدم شو سنگین بنشین، سبک مشو، رشت مرو
1 شعری که ز طبع فاضل عهد بود نه شعر بود که شکر و شهد بود
2 ماند مریم به فکر بکرش اما، عیسی اگرش عرش برین مهد بود
1 زنجیره نشین زریش درویش خوش است ور هست توانگر از بز و میش خوش است
2 زنجیره کجا؟ حنا و حمام کجا؟ زنجیره نشین مثل تو بی ریش خوش است
1 شیطان توئی ای حاجی و عیار توئی بیرون کن بوالبشر ز گل زار توئی
2 اما که درین کار، زیان کار توئی کو مالک خلد و هالک نار توئی
1 از خواجه مگر محاسنت را چه فتاد کز صدمه دندانت نگردد آزاد؟
2 بر ریش تو یک گوزه گره خواهم زد زان سان که به دندان، نه توانیش گشاد
1 زنهار به ری رای تمتع نکنی وز خواجه همسایه تتبع نکنی
2 آسوده وجودی که به راحت داری آلوده به زحمت تهوع نکنی
1 دنیا که در آن خوبی و خرسندی نیست جائی که به مهر او دلی بندی نیست
2 چیزی که در آن بینی و بپسندی نیست ور هست به جز خان دماوندی نیست
1 از فقد شعیرم اسب و استر همه مرد ور هست زری به شعر بایست شمرد
2 وین بار گران که بستم این جان از شعر احمال سفر به دوش خود باید برد
1 زنجیره نشین، طلاق زنجیره بده حسرت به نکاح آور و پاکیزه بده
2 کو خدمت تو؟ که زحمت خواجه دهی هر دم که: مواجب بده و جیره بده