دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید از حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید

1
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
2
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
3
بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
4
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید
5
از حسرتِ دهانش آمد به تنگ جانم
خود کامِ تنگدستان کی زان دهن برآید
6
گویند ذکرِ خیرش در خیلِ عشقبازان
هر جا که نامِ حافظ در انجمن برآید

معنی شعر:

برای برآورده شدن حاجت و خواسته ات استوار و پابرجا ثابت قدم و امیدوار باش با سعی و تلاش استقامت و شکیبایی و پیگیری کار خواهی توانست موفقیت را به دست آوری و به مرادت برسی ۲۴۸

عکس نوشته
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید از حافظ شیرازی