سر از خواب غفلت چو از فضولی بغدادی ساقی نامه 1
1. سر از خواب غفلت چو برداشتم
لوای فراست بر افراشتم
...
1. سر از خواب غفلت چو برداشتم
لوای فراست بر افراشتم
...
1. بیا ساقی آن آب آتش مزاج
کزو جمله درد دارد علاج
...
1. شبی بود در سر مرا ذوق می
مذاق میم کرد دمساز نی
...
1. بیا ساقی آن راحت افزای روح
که طوفان غم راست کشتی نوح
...
1. معنبر شبی محفلی ساختم
بنا بر طرب طرحی انداختم
...
1. بیا ساقی آن جوهر صاف و پاک
که جمشید برد آرزویش بخاک
...
1. شبی محفلی داشتم پر سرور
ببزمم چراغ می افکنده نور
...
1. بیا ساقی آن لاله باغ ذوق
که دارم ازو بر جگر داغ شوق
...
1. شبی خواستم بزمی آراستم
سرودی ز بهر طرب خواستم
...
1. بیا ساقی آن آب کوثر سرشت
که لب تشنه اوست حور بهشت
...
1. شبی رقتی داشتم در نماز
بمعبود می کردم افشای راز
...