1 کار دلم از عشق تو انجام نیافت جانم بلب آمد از لبت کام نیافت
2 در عشق تو نیست مبتلایی که چو من هرگز راحت ندید و آرام نیافت
1 آیین وفا ز ماه رویان مطلب آسودگی از عربده جویان مطلب
2 رسم بدی از بدان طمع دار ولی آثار نکویی ز نکویان مطلب
1 در دل غم یاریست که من می دانم اندو نگاریست که من می دانم
2 عمریست که جز عشق ندارد کاری دل عاشق کاریست که من می دانم
1 دنیا نه مقام ذوق و عیش و طرب است عیش و طرب و ذوق درو بس عجب است
2 هرگز نرسیدست بمطلوب کسی هرکس که دروست در مقام طلب است
1 در صورت اگر طالب معشوق و مییم در معنی ازین طریق محظوظ کییم
2 زهاد چنان که می نمایند نیند ما نیز چنان که می نماییم نه ایم