داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

40 اثر از داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه ابوالقاسم فردوسی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 2 از این مجموعه هستید.

چو بشنید رستم از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 10

1. چو بشنید رستم ز بهمن سخن
پراندیشه شد نامدار کهن
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

3 دقیقه زمان مطالعه 55 بیت

ز رستم چو بشنید از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 11

1. ز رستم چو بشنید بهمن سخن
روان گشت با موبد پاک‌تن
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه 36 بیت

بفرمود کاسپ از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 12

1. بفرمود کاسپ سیه زین کنید
به بالای او زین زرین کنید
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

4 دقیقه زمان مطالعه 77 بیت

چو رستم برفت از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 13

1. چو رستم برفت از لب هیرمند
پراندیشه شد نامدار بلند
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه 36 بیت

نشست از بر رخش از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 14

1. نشست از بر رخش چون پیل مست
یکی گرزهٔ گاو پیکر به دست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

3 دقیقه زمان مطالعه 49 بیت

چنین گفت با رستم از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 15

1. چنین گفت با رستم اسفندیار
که این نیک دل مهتر نامدار
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 20 بیت

بدو گفت رستم از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 16

1. بدو گفت رستم که آرام گیر
چه گویی سخنهای نادلپذیر
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه 40 بیت

چو از رستم اسفندیار از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 17

1. چو از رستم اسفندیار این شنید
بخندید و شادان دلش بردمید
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

3 دقیقه زمان مطالعه 42 بیت

چنین گفت رستم از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 18

1. چنین گفت رستم به اسفندیار
که کردار ماند ز ما یادگار
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

4 دقیقه زمان مطالعه 62 بیت

چنین پاسخ آوردش از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 19

1. چنین پاسخ آوردش اسفندیار
که گفتار بیشی نیاید به کار
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

5 دقیقه زمان مطالعه 92 بیت