3 اثر از داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 شبی چون شبه روی شسته بقیر نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

2 دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه

3 شده تیره اندر سرای درنگ میان کرده باریک و دل کرده تنگ

4 ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد

1 چو کیخسرو آمد بکین خواستن جهان ساز نو خواست آراستن

2 ز توران زمین گم شد آن تخت و گاه برآمد بخورشید بر تاج شاه

3 بپیوست با شاه ایران سپهر بر آزادگان بر بگسترد مهر

4 زمانه چنان شد که بود از نخست به آب وفا روی خسرو بشست

1 چو بگذشت یک چندگاه این چنین پس آگاهی آمد بدربان ازین

2 نهفته همه کارشان بازجست بژرفی نگه کرد کار از نخست

3 کسی کز گزافه سخن راندا درخت بلا را بجنباندا

4 نگه کرد کو کیست و شهرش کجاست بدین آمدن سوی توران چراست

1 ببخشود یزدان جوانیش را بهم برشکست آن گمانیش را

2 کننده همی کند جای درخت پدید آمد از دور پیران ز بخت

3 چو پیران ویسه بدانجا رسید همه راه ترک کمربسته دید

4 یکی دار برپای کرده بلند کمندی برو بسته چون پای بند

1 چو کیخسرو آمد بکین خواستن جهان ساز نو خواست آراستن

2 ز توران زمین گم شد آن تخت و گاه برآمد بخورشید بر تاج شاه

3 بپیوست با شاه ایران سپهر بر آزادگان بر بگسترد مهر

4 زمانه چنان شد که بود از نخست به آب وفا روی خسرو بشست

1 چو یک هفته گرگین بره‌بر بپای همی بود و بیژن نیامد بجای

2 ز هر سوش پویان بجستن گرفت رخان را بخوناب شستن گرفت

3 پشیمانی آمدش زان کار خویش که چون بد سگالید بر یار خویش

4 بشد تازیان تا بدان جشنگاه کجا بیژن گیو گم کرد راه

1 ببخشود یزدان جوانیش را بهم برشکست آن گمانیش را

2 کننده همی کند جای درخت پدید آمد از دور پیران ز بخت

3 چو پیران ویسه بدانجا رسید همه راه ترک کمربسته دید

4 یکی دار برپای کرده بلند کمندی برو بسته چون پای بند

1 نویسندهٔ نامه را پیش خواند وزین داستان چند با او براند

2 برستم یکی نامه فرمود شاه نوشتن ز مهتر سوی نیکخواه

3 که ای پهلوان زادهٔ پر هنر ز گردان لشکر برآورده سر

4 دل شهریاران و پشت کیان بفرمان هر کس کمر بر میان

1 چو گرگین نشان تهمتن شنید بدانست کآمد غمش را کلید

2 فرستاد نزدیک رستم پیام که ای تیغ بخت و وفا را نیام

3 درخت بزرگی و گنج وفا در رادمردی و بند بلا

4 گرت رنج ناید ز گفتار من سخن گسترانی ز کردار من

1 نویسندهٔ نامه را پیش خواند وزین داستان چند با او براند

2 برستم یکی نامه فرمود شاه نوشتن ز مهتر سوی نیکخواه

3 که ای پهلوان زادهٔ پر هنر ز گردان لشکر برآورده سر

4 دل شهریاران و پشت کیان بفرمان هر کس کمر بر میان

آثار ابوالقاسم فردوسی

3 اثر از داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان بیژن و منیژه در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.