1 چو آمد بر شاه کهترنواز نوان پیش او رفت و بردش نماز
2 ستایش کنان پیش خسرو دوید که مهر و ستایش مر او را سزید
3 برآورد سر آفرین کرد و گفت مبادت جز از بخت پیروز جفت
4 چو هرمزد بادت بدین پایگاه چو بهمن نگهبان فرخ کلاه
1 چو گرگین نشان تهمتن شنید بدانست کآمد غمش را کلید
2 فرستاد نزدیک رستم پیام که ای تیغ بخت و وفا را نیام
3 درخت بزرگی و گنج وفا در رادمردی و بند بلا
4 گرت رنج ناید ز گفتار من سخن گسترانی ز کردار من
1 چو سالار نوبت بیامد بدر بشبگیر بستند گردان کمر
2 همه نیزه داران جنگ آوران همه مرزبانان ناماوران
3 همه نیزه و تیر بار هیون همه جنگ را دست شسته بخون
4 سپیده دمان گاه بانگ خروس ببستند بر کوههٔ پیل کوس
1 منیژه خبر یافت از کاروان یکایک بشهر اندر آمد دوان
2 برهنه نوان دخت افراسیاب بر رستم آمد دو دیده پر آب
3 برو آفرین کرد و پرسید و گفت همی بستین خون مژگان برفت
4 که برخوردی از جان وز گنج خویش مبادت پشیمانی از رنج خویش
1 چو خورشید سر برزد از کوهسار سواران توران ببستند بار
2 بتوفید شهر و برآمد خروش تو گفتی همی کر کند نعره گوش
3 بدرگاه افراسیاب آمدند کمربستگان بر درش صف زدند
4 همه یکسره جنگ را ساخته دل از بوم و آرام پرداخته
1 برفتند با رستم آن هفت گرد بنه اشکش تیزهش را سپرد
2 عنانها فگندند بر پیش زین کشیدند یکسر همه تیغ کین
3 بشد تا بدرگاه افراسیاب بهنگام سستی و آرام و خواب
4 برآمد ز ناگه ده و دار و گیر درخشیدن تیغ و باران تیر
1 چو آگاهی آمد بشاه دلیر که از بیشه پیروز برگشت شیر
2 چو بیژن شد از بند و زندان رها ز بند بداندیش نراژدها
3 سپاهی ز توران بهم برشکست همه لشکر دشمنان کرد پست
4 بشادی به پیش جهانآفرین بمالید روی و کله بر زمین
1 منیژه خبر یافت از کاروان یکایک بشهر اندر آمد دوان
2 برهنه نوان دخت افراسیاب بر رستم آمد دو دیده پر آب
3 برو آفرین کرد و پرسید و گفت همی بستین خون مژگان برفت
4 که برخوردی از جان وز گنج خویش مبادت پشیمانی از رنج خویش
1 بدانگه که رستم ببربر گره برافگند و زد بر گره بر زره
2 بشد پیش یزدان خورشید و ماه بیامد بدو کرد پشت و پناه
3 همی گفت چشم بدان کور باد بدین کار بیژن مرا زور باد
4 بگردان بفرمود تا همچنین ببستند بر گردگه بند کین
1 چو آگاهی آمد بشاه دلیر که از بیشه پیروز برگشت شیر
2 چو بیژن شد از بند و زندان رها ز بند بداندیش نراژدها
3 سپاهی ز توران بهم برشکست همه لشکر دشمنان کرد پست
4 بشادی به پیش جهانآفرین بمالید روی و کله بر زمین