5 اثر از داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 چنان دید گودرز یک شب به خواب که ابری برآمد ز ایران پرآب

2 بران ابر باران خجسته سروش به گودرز گفتی که بگشای گوش

3 چو خواهی که یابی ز تنگی رها وزین نامور ترک نر اژدها

4 به توران یکی نامداری نوست کجا نام آن شاه کیخسروست

1 بسا رنجها کز جهان دیده‌اند ز بهر بزرگی پسندیده‌اند

2 سرانجام بستر جز از خاک نیست ازو بهره زهرست و تریاک نیست

3 چو دانی که ایدر نمانی دراز به تارک چرا بر نهی تاج آز

4 همان آز را زیر خاک آوری سرش را سر اندر مغاک آوری

1 چو خورشید برزد سر از کوهسار بگسترد یاقوت بر جویبار

2 تهمتن همه خواسته گرد کرد ببخشید یکسر به مردان مرد

3 خروش آمد و نالهٔ کرنای تهمتن برانگیخت لشکر ز جای

4 نهادند سر سوی افراسیاب همه رخ ز کین سیاوش پر آب

1 سواران گزین کرد پیران هزار همه جنگجوی و همه نامدار

2 بدیشان چنین گفت پیران که زود عنان تگاور بباید بسود

3 شب و روز رفتن چو شیر ژیان نباید گشادن به ره بر میان

4 که گر گیو و خسرو به ایران شوند زنان اندر ایران چه شیران شوند

1 بسا رنجها کز جهان دیده‌اند ز بهر بزرگی پسندیده‌اند

2 سرانجام بستر جز از خاک نیست ازو بهره زهرست و تریاک نیست

3 چو دانی که ایدر نمانی دراز به تارک چرا بر نهی تاج آز

4 همان آز را زیر خاک آوری سرش را سر اندر مغاک آوری

1 چو با گیو کیخسرو آمد به زم جهان چند ازو شاد و چندی دژم

2 نوندی به هر سو برافگند گیو یکی نامه از شاه وز گیو نیو

3 که آمد ز توران جهاندار شاد سر تخمهٔ نامور کیقباد

4 فرستادهٔ بختیار و سوار خردمند و بینادل و دوستدار

1 چو از لشگر آگه شد افراسیاب برو تیره شد تابش آفتاب

2 بزد کوس و نای و سپه برنشاند ز ایوان به کردار آتش براند

3 دو منزل یکی کرد و آمد دوان همی تاخت برسان تیر از کمان

4 بیاورد لشکر بران رزمگاه که آورد کلباد بد با سپاه

1 سواران گزین کرد پیران هزار همه جنگجوی و همه نامدار

2 بدیشان چنین گفت پیران که زود عنان تگاور بباید بسود

3 شب و روز رفتن چو شیر ژیان نباید گشادن به ره بر میان

4 که گر گیو و خسرو به ایران شوند زنان اندر ایران چه شیران شوند

1 چو با گیو کیخسرو آمد به زم جهان چند ازو شاد و چندی دژم

2 نوندی به هر سو برافگند گیو یکی نامه از شاه وز گیو نیو

3 که آمد ز توران جهاندار شاد سر تخمهٔ نامور کیقباد

4 فرستادهٔ بختیار و سوار خردمند و بینادل و دوستدار

1 چو آگاهی آمد به آزادگان بر پیر گودرز کشوادگان

2 که طوس و فریبرز گشتند باز نیارست رفتن بر دژ فراز

3 بیاراست پیلان و برخاست غو بیامد سپاه جهاندار نو

4 یکی تخت زرین زبرجدنگار نهاد از بر پیل و بستند بار

آثار ابوالقاسم فردوسی

5 اثر از داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.