5 اثر از داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 دبیر پژوهنده را پیش خواند سخنهای آگنده را برفشاند

2 نخست آفریننده را یاد کرد ز وام خرد جانش آزاد کرد

3 ازان پس خرد را ستایش گرفت ابر شاه ترکان نیایش گرفت

4 که ای شاه پیروز و به روزگار زمانه مبادا ز تو یادگار

1 چو از سروبن دور گشت آفتاب سر شهریار اندرآمد به خواب

2 چه خوابی که چندین زمان برگذشت نجنبیند و بیدار هرگز نگشت

3 چو از شاه شد گاه و میدان تهی مه خورشید بادا مه سرو سهی

4 چپ و راست هر سو بتابم همی سر و پای گیتی نیابم همی

1 دبیر پژوهنده را پیش خواند سخنهای آگنده را برفشاند

2 نخست آفریننده را یاد کرد ز وام خرد جانش آزاد کرد

3 ازان پس خرد را ستایش گرفت ابر شاه ترکان نیایش گرفت

4 که ای شاه پیروز و به روزگار زمانه مبادا ز تو یادگار

1 شبی قیرگون ماه پنهان شده به خواب اندرون مرغ و دام و دده

2 چنان دید سالار پیران به خواب که شمعی برافروختی ز آفتاب

3 سیاوش بر شمع تیغی به دست به آواز گفتی نشاید نشست

4 کزین خواب نوشین سر آزاد کن ز فرجام گیتی یکی یاد کن

1 چو از سروبن دور گشت آفتاب سر شهریار اندرآمد به خواب

2 چه خوابی که چندین زمان برگذشت نجنبیند و بیدار هرگز نگشت

3 چو از شاه شد گاه و میدان تهی مه خورشید بادا مه سرو سهی

4 چپ و راست هر سو بتابم همی سر و پای گیتی نیابم همی

1 چو آگاهی آمد به کاووس شاه که شد روزگار سیاوش تباه

2 به کردار مرغان سرش را ز تن جدا کرد سالار آن انجمن

3 ابر بی‌گناهش به خنجر به زار بریدند سر زان تن شاهوار

4 بنالد همی بلبل از شاخ سرو چو دراج زیر گلان با تذرو

1 شبی قیرگون ماه پنهان شده به خواب اندرون مرغ و دام و دده

2 چنان دید سالار پیران به خواب که شمعی برافروختی ز آفتاب

3 سیاوش بر شمع تیغی به دست به آواز گفتی نشاید نشست

4 کزین خواب نوشین سر آزاد کن ز فرجام گیتی یکی یاد کن

1 چو آگاهی آمد به کاووس شاه که شد روزگار سیاوش تباه

2 به کردار مرغان سرش را ز تن جدا کرد سالار آن انجمن

3 ابر بی‌گناهش به خنجر به زار بریدند سر زان تن شاهوار

4 بنالد همی بلبل از شاخ سرو چو دراج زیر گلان با تذرو

1 چو لشکر بیامد ز دشت نبرد تنان پر ز خون و سران پر ز گرد

2 خبر شد ز ترکان به افراسیاب که بیدار بخت اندرآمد به خواب

3 همان سرخه نامور کشته شد چنان دولت تیز برگشته شد

4 بریده سرش را نگونسار کرد تنش را به خون غرقه بر دار کرد

1 چو خورشید برزد سر از کوهسار بگسترد یاقوت بر جویبار

2 تهمتن همه خواسته گرد کرد ببخشید یکسر به مردان مرد

3 خروش آمد و نالهٔ کرنای تهمتن برانگیخت لشکر ز جای

4 نهادند سر سوی افراسیاب همه رخ ز کین سیاوش پر آب

آثار ابوالقاسم فردوسی

5 اثر از داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.