3 اثر از سهراب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سهراب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

سهراب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 اگر تندبادی براید ز کنج بخاک افگند نارسیده ترنج

2 ستمکاره خوانیمش ار دادگر هنرمند دانیمش ار بی‌هنر

3 اگر مرگ دادست بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست

4 ازین راز جان تو آگاه نیست بدین پرده اندر ترا راه نیست

1 خبر شد به نزدیک افراسیاب که افگند سهراب کشتی بر آب

2 هنوز از دهن بوی شیر آیدش همی رای شمشیر و تیر آیدش

3 زمین را به خنجر بشوید همی کنون رزم کاووس جوید همی

4 سپاه انجمن شد برو بر بسی نیاید همی یادش از هر کسی

1 چو نزدیک شهر سمنگان رسید خبر زو بشاه و بزرگان رسید

2 که آمد پیاده‌گو تاج‌بخش به نخچیرگه زو رمیدست رخش

3 پذیره شدندش بزرگان و شاه کسی کاو بسر بر نهادی کلاه

4 بدو گفت شاه سمنگان چه بود که یارست با تو نبرد آزمود

1 ز گفتار دهقان یکی داستان بپیوندم از گفتهٔ باستان

2 ز موبد برین گونه برداشت یاد که رستم یکی روز از بامداد

3 غمی بد دلش ساز نخچیر کرد کمر بست و ترکش پر از تیر کرد

4 سوی مرز توران چو بنهاد روی جو شیر دژاگاه نخچیر جوی

1 اگر تندبادی براید ز کنج بخاک افگند نارسیده ترنج

2 ستمکاره خوانیمش ار دادگر هنرمند دانیمش ار بی‌هنر

3 اگر مرگ دادست بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست

4 ازین راز جان تو آگاه نیست بدین پرده اندر ترا راه نیست

1 چو یک بهره از تیره شب در گذشت شباهنگ بر چرخ گردان بگشت

2 سخن گفتن آمد نهفته به راز در خوابگه نرم کردند باز

3 یکی بنده شمعی معنبر به دست خرامان بیامد به بالین مست

4 پس پرده اندر یکی ماه روی چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی

1 چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه یکی پورش آمد چو تابنده ماه

2 تو گفتی گو پیلتن رستم ا‌ست وگر سام شیرست و گر نیرم‌ است

3 چو خندان شد و چهره شاداب کرد ورا نام تهمینه ، سهراب کرد

4 چو یک ماه شد ، همچو یک سال بود برش چون بر رستم زال بود

1 چو آگاه شد دختر گژدهم که سالار آن انجمن گشت کم

2 زنی بود برسان گردی سوار همیشه به جنگ اندرون نامدار

3 کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید

4 چنان ننگش آمد ز کار هجیر که شد لاله رنگش به کردار قیر

1 گرازان بدرگاه شاه آمدند گشاده دل و نیک خواه آمدند

2 چو رفتند و بردند پیشش نماز برآشفت و پاسخ نداد ایچ باز

3 یکی بانگ بر زد به گیو از نخست پس آنگاه شرم از دو دیده بشست

4 که رستم که باشد فرمان من کند پست و پیچد ز پیمان من

1 یکی نامه فرمود پس شهریار نوشتن بر رستم نامدار

2 نخست آفرین کرد بر کردگار جهاندار و پروردهٔ روزگار

3 دگر آفرین کرد بر پهلوان که بیدار دل باش و روشن روان

4 دل و پشت گردان ایران تویی به چنگال و نیروی شیران تویی

آثار ابوالقاسم فردوسی

3 اثر از سهراب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سهراب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.