هر چند که خرقه ام شراب آلودست از بابافغانی رباعی 25
              1. هر چند که خرقه ام شراب آلودست 
              سیل مژه ی ترم بخون پالودست 
            
    
              1. هر چند که خرقه ام شراب آلودست 
              سیل مژه ی ترم بخون پالودست 
            
              1. در میکده ها حکم جنونم کردند 
              در صومعه رفتم و برونم کردند 
            
              1. گاهی ز هوای روز وصلیم نژند 
              گاهی ز شب فراق داریم گزند 
            
              1. روزی دلم از پی سرانجام نشد 
              جانم نفسی مایل آرام نشد 
            
              1. چون مرغ سحر جناح گلفام گشود 
              از بیضه ی صبح زرده ی مهر نمود 
            
              1. ای نظم تو نو گل گلستان خیال 
              نثر تو خوش آیندتر از آب زلال 
            
              1. می نوش که شد چمن زر افشان ز خزان 
              رخ چون گل آتشین کن از آب رزان