در سر پیری برهنه پا بد «مولییر» از میرزاده عشقی قصیده 8
1. در سر پیری برهنه پا بد «مولییر»
گاو بدزدید در شباب «شکسپیر»
1. در سر پیری برهنه پا بد «مولییر»
گاو بدزدید در شباب «شکسپیر»
1. مرحبا ای (کوهی) نیکو نهاد
لشخوران مردند، کوهی زنده باد
1. ای دغل! با همه کس، ناکسی اظهار مکن
ناکسی باش ولی با کسی اظهار مکن!
1. در هفت آسمانم الا یک ستاره نیست
نامی ز من به پرسنل این اداره نیست
میرزاده عشقی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 14 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای میرزاده عشقی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: سیدمحمدرضا کردستانی معروف به میرزاده عشقی (زادهٔ ۲۰ آذر ۱۲۷۳ در همدان – ترور در ۱۲ تیر ۱۳۰۳ در تهران) شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریهٔ قرن بیستم بود. وی با وجود طول عمر کوتاهش از جمله مهمترین شاعران عصر مشروطه بهشمار میرود که از عنصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار میرزاده عشقی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.