ای صبا جلوه ده گلستان را از عراقی قصیده 1
1. ای صبا جلوه ده گلستان را
با نوا کن هزاردستان را
1. ای صبا جلوه ده گلستان را
با نوا کن هزاردستان را
1. لاح صباح الوصال در شموس القراب
صاح قماری الطرب دار کئوس الشراب
1. اگر وقت سحر بادی ز کوی یار در جنبد
دل بیمار مشتاقان ز هر سو زار در جنبد
1. دل تو را دوستتر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد
1. طرب، ای دل، که نوبهار آمد
از صبا بوی زلف یار آمد
1. عاشقان چون بر در دل حلقهٔ سودا زنند
آتش سودای جانان در دل شیدا زنند
1. روشنان آینهٔ دل چو مصفا بینند
روی دلدار در آن آینه پیدا بینند
1. یا نسیم خوش بهار وزید
یا صبا نافهٔ تتار دمید
1. یا رب، این بوی خوش ز گلستان آید؟
یا ز باغ ارم و روضهٔ رضوان آید
1. فرستاد دریای فضل و هنر
بدین خشک لب بحری از شعر تر
1. طاب روح النسیم بالاسحار
این دورالندیم بالادوار؟
1. راه باریک است و شب تاریک و مرکب لنگ و پیر
ای سعادت رخ نمای و ای عنایت دست گیر