آثار عراقی

صفحه 2 از 3
3 اثر از قصاید در دیوان اشعار عراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عراقی / دیوان اشعار عراقی / قصاید در دیوان اشعار

قصاید در دیوان اشعار عراقی

1 طاب روح النسیم بالاسحار این دورالندیم بالادوار؟

2 در خماریم کو لب ساقی؟ نیم مستیم کو کرشمهٔ یار؟

3 طره‌ای کو؟ که دل درو بندیم چهره‌ای کو؟ که جان کنیم نثار

4 غمزهٔ یار مست و ما مخمور لعل او تابدار و ما هشیار

1 راه باریک است و شب تاریک و مرکب لنگ و پیر ای سعادت رخ نمای و ای عنایت دست گیر

2 تا قدم زین وحشت آباد عدم بیرون نهم ز آن سرای راحت‌آباد قدم جویم نصیر

3 جذبه‌ای، تا بر کشم جان را ز قعر چاه تن جرعه‌ای، تا افگنم خود را به دریایی قعیر

4 چند آخر بر لب دریا نشینم خشک لب؟ تا کی از دون همتی گردم به گرد آبگیر؟

1 حبذا صفهٔ سرای کمال خوشتر از روی دلبران به جمال

2 طیره از زلف او ریاض بهشت خجل از ذوق او نعیم وصال

3 هفتمین طارم آستانهٔ او هشتمین بوستان صف نعال

4 هر یک از جام قبهٔ نورش جام گیتی‌نما به استقلال

1 حبذا صفهٔ بهشت مثال برترین آسمانش صف نعال

2 مجلس نور و جلوه‌گاه سرور روضهٔ انس و بارگاه وصال

3 بیت معمور او مقر شرف سقف مرفوع او سپهر جلال

4 غرفش خوشتر از ریاض بهشت شرفش خوشتر از شکوه کمال

1 دوش مانا شنید فریادم کرد بیمار پرسشی بادم

2 من هم از روی باد پیمایی نفسی با نسیم بگشادم

3 با دلش رمزکی فرو گفتم به کف او پیامکی دادم

4 گفتم: ار چه تو نیز بیماری خبری ده ز صحت آبادم

1 شهبازم و شکار جهان نیست در خورم ناگه بود که از کف ایام برپرم

2 چون می‌توان ز دست شهان طعمه یافتن از دست روزگار چرا غصه می‌خورم؟

3 بر فرق کاینات چرا پا نمی‌نهم؟ آخر نه خاک پای عزیز پیمبرم؟

4 آن کاملی که رتبتش از غایت کمال گوید: منم که عین کمال است منظرم

1 می بیاور ساقیا، تا خویشتن را کم زنیم کار خود چون زلف خوبان در هم و برهم زنیم

2 از سر مستی همه دریای هستی بر کشیم فارغ آییم از خود و هر دو جهان را کم زنیم

3 بگسلیم از هم طناب خیمهٔ هفت آسمان خیمهٔ همت ورای نیلگون طارم زنیم

4 لایق میدان ما چون نیست نه گوی فلک شاید ار چوگان زلف یار خم در خم زنیم

1 هنوز باغ جهان را نبود نام و نشان که مست بودم از آن می که جام اوست جهان

2 به کام دوست می مهر دوست می‌خوردم در آن نفس که ز جان جهان نبود نشان

3 به چشم یار رخ خوب یار می‌دیدم در آن مقام که می‌زیستم به جان کسان

4 تبسم لب ساقی مرا شرابی داد ز باده‌ای که شد از لطف او قدح خندان

1 قبلهٔ روی صوفیان بارگه صفای او سرمهٔ چشم قدسیان خاک در سرای او

2 گوهر بحر اجتبا، مهر سپهر اصطفا یافته نور انبیا روشنی از ضیای او

3 تافته حسن ایزدی از رخ خوب احمدی خضر بقای سرمدی یافته از لقای او

4 برده ز مرسلان سبق خاتم انبیا به حق طینت او ز نور حق طلعتش از بهای او

آثار عراقی

3 اثر از قصاید در دیوان اشعار عراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.