آثار عراقی

صفحه 1 از 31
31 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار عراقی / دیوان اشعار عراقی / غزلیات در دیوان اشعار

غزلیات در دیوان اشعار عراقی

1 هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما

2 باد می‌پیمایم و بر باد عمری می‌دهم ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟

3 چون ندارم همدمی، با باد می‌گویم سخن چون نیابم مرهمی، از باد می‌جویم شفا

4 آتش دل چون نمی‌گردد به آب دیده کم می‌دمم بادی بر آتش، تا بَتَر سوزد مرا

1 ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا گر بدآن شادی که دور از تو بمیرم مرحبا

2 دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما بازپرس آخر که: چون شد حال آن بیمار ما؟

3 شب خیالت گفت با جانم که: چون شد حال دل؟ نعره زد جانم که: ای مسکین، بقا بادا تو را

4 دوستان را زار کشتی ز آرزوی روی خود در طریق دوستی آخر کجا باشد روا؟

1 این حادثه بین که زاد ما را وین واقعه کاوفتاد ما را

2 آن یار، که در میان جان است بر گوشهٔ دل نهاد ما را

3 در خانهٔ ما نمی‌نهد پای از دست مگر بداد ما را؟

4 روزی به سلام یا پیامی آن یار نکرد یاد ما را

1 کشیدم رنج بسیاری دریغا به کام من نشد کاری دریغا

2 به عالم، در که دیدم باز کردم ندیدم روی دلداری دریغا

3 شدم نومید کاندر چشم امید نیامد خوب رخساری دریغا

4 ندیدم هیچ گلزاری به عالم که در چشمم نزد خاری دریغا

1 ندیدم در جهان کامی دریغا بماندم بی‌سرانجامی دریغا

2 گوارنده نشد از خوان گیتی مرا جز غصه‌آشامی دریغا

3 نشد از بزم وصل خوبرویان نصیب بخت من جامی دریغا

4 مرا دور از رخ دلدار دردی است که آن را نیست آرامی دریغا

1 سر به سر از لطف جانی ساقیا خوشتر از جان چیست؟ آنی ساقیا

2 میل جان‌ها جمله سوی روی توست رو، که شیرین دلستانی ساقیا

3 زان به چشم من درآیی هر زمان کز صفا آب روانی ساقیا

4 از می عشق ار چه سرمستی، مکن با حریفان سرگرانی ساقیا

1 ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب تافته‌ام از غمت، روی ز من بر متاب

2 زنده به بوی توام، بوی ز من وامگیر تشنهٔ روی توام، باز مدار از من آب

3 از رخ سیراب خود بر جگرم آب زن کز تپش تشنگی شد جگر من سراب

4 تافته اندر دلم پرتو مهر رخت می‌کنم از آب چشم خانهٔ دل را خراب

1 مست خراب یابد هر لحظه در خرابات گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات

2 خواهی که راه یابی بی‌رنج بر سر گنج می‌بیز هر سحرگاه خاک در خرابات

3 یک ذره گرد از آن خاک در چشم جانت افتد با صدهزار خورشید افتد تو را ملاقات

4 ور عکس جام باده ناگاه بر تو تابد نز خویش گردی آگه، نز جام، نز شعاعات

1 دیدی چو من خرابی افتاده در خرابات فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحات

2 از خانقاه رفته، در میکده نشسته صد سجده کرده هر دم در پیش عزی ولات

3 در باخته دل و دین، مفلس بمانده مسکین افتاده خوار و غمگین در گوشهٔ خرابات

4 نی همدمی که با او یک دم دمی برآرد نی محرمی که یابد با وی دمی مراعات

1 به یک گره که دو چشمت بر ابروان انداخت هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت

2 فریب زلف تو با عاشقان چه شعبده ساخت؟ که هر که جان و دلی داشت در میان انداخت

3 دلم، که در سر زلف تو شد، توان گه گه ز آفتاب رخت سایه‌ای بر آن انداخت

4 رخ تو در خور چشم من است، لیک چه سود که پرده از رخ تو برنمی‌توان انداخت

آثار عراقی

31 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی