1 ای دوست من از هیچ مشوش گردم وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟
2 از آب لطیفتر مزاجی دارم دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم
1 من داغ بلاها که ز دلبر دارم شک نیست که از جفاش دل بر دارم
2 شیرین لب او اگر ببینم در خواب فرهاد صفت نعره ز دلبر دارم
1 ای رفته و برگزیده بر ما دگران من مستحق وصل توام یاد گران
2 انصاف بده رواست در مذهب عشق دل با تو و من بی تو و تو با دگران
1 ای از گل دولت تو شاهی بوئی از بند جهان برغم هر بد گوئی
2 چون سوسن ده زبان بمدحت کوشم چون بید زبانی کنم از هر موئی
1 ایدل ز پی سایه خود چند روی با نور چرا بسایه ها در گروی
2 تا بر سرت آتشی نباشد چون شمع چون شمع گمان مبر که بی سایه شوی
1 ای فیض صحاب کرمت آواری آب رخ ملک و سایه ی دا داری
2 لطفی باشد دم بدم از آنکه مرا در بندگی شاه جهان بین داری
1 گر داشتمی بقدر همت دستی دستم چو بدامن عرض پیوستی
2 جوهر کش گردون جهان بگسستی قرّابه ی گوهر فلک، بشکستی