1 بی روی تو، ای شیفته از روی تو خور دریا گردد، کنارم از خون جگر
2 در آرزویت، چو مویت اندر تابم تا بر دگری تافتی ای نور بصر
1 جانا می لعل ارغوانیت که داد دو شینه شراب کامرانیت که داد
2 مطرب چه ترانه زد حریف تو که بود ساقیت که بود و دوستکانیت که داد
1 ای دل غم این جهان بیهوده مخور بیهوده نئی غمان بیهوده مخمور
2 چون بوده گذشت و، نیست نابوده پدید خوش باش و غم جهان بیهوده مخور
1 ای زلف و رخت چو ظلمت و نور بهم یا همچو، صبا و شب دیجور بهم
2 ماننده آفتاب و حربا شب و روز تا کی نگریم هر دو از دور بهم
1 ای از پی دیدار تو ام در سر چشم با مهر رخ تست مرا در خور چشم
2 از دل نگرم در تو، نه از دیده که هست دیدار تو جان و جان نیاید در چشم
1 ای برده خیال تو مرا خواب ز چشم هجران توام گشوده سیلاب ز چشم
2 در فرقت تو یکنفسم خالی نیست خاک از سر و آتش از دل و آب ز چشم
1 آن ماه که پرورده ی مهر اویم دی گفت غزل مگو که من می گویم
2 گفتم چو حدیث زلف و خال تو رود دانی که بگفتن غزل نیکویم
1 در دور سپهر مهر ساقی مائیم سر مست مدام اشتیاقی مائیم
2 در آینه ی وجود کردیم نظر مائیم که ما نه ایم و باقی مائیم
1 بی روی تو گرزآنکه نمی داشت دلم هم چشم وفا از تو همی داشت دلم
2 تو چشم دل منی و در معرض جان از چشم خود این چشم نمی داشت دلم
1 ای نه فلک از کلک تو در تحت رقوم وی یافته از تو رونق احکام نجوم
2 نی نی غلطم، غلط که جز خط تو نیست امروز محیط مرکز علم علوم