ای دل غم این جهان بیهوده از امامی هروی رباعی 13
1. ای دل غم این جهان بیهوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخمور
1. ای دل غم این جهان بیهوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخمور
1. ای زلف و رخت چو ظلمت و نور بهم
یا همچو، صبا و شب دیجور بهم
1. ای از پی دیدار تو ام در سر چشم
با مهر رخ تست مرا در خور چشم
1. ای برده خیال تو مرا خواب ز چشم
هجران توام گشوده سیلاب ز چشم
1. آن ماه که پرورده ی مهر اویم
دی گفت غزل مگو که من می گویم
1. در دور سپهر مهر ساقی مائیم
سر مست مدام اشتیاقی مائیم
1. بی روی تو گرزآنکه نمی داشت دلم
هم چشم وفا از تو همی داشت دلم
1. ای نه فلک از کلک تو در تحت رقوم
وی یافته از تو رونق احکام نجوم
1. ای دوست من از هیچ مشوش گردم
وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟
1. من داغ بلاها که ز دلبر دارم
شک نیست که از جفاش دل بر دارم
1. ای رفته و برگزیده بر ما دگران
من مستحق وصل توام یاد گران
1. ای از گل دولت تو شاهی بوئی
از بند جهان برغم هر بد گوئی