90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 یعلم الله که در وفا داری زان فزونم که در گمان آری

2 چشم آن دارم از فراست تو که مرا بی روش نپنداری

3 خود مبادا و گر بود جرمی هم تو گیری بغیر نگذاری

1 ای نفس سپیده دم جان دهمت بخدمتی گر بجناب حضرت آصف عهد بگذری

2 بحر سحائب کرم کان مواهب نعم مهر سپر مهتری اختر برج سروری

3 خواجه عماد ملک و دین آنکه بکلک درفشان کرد سپهر فضل پر کوکب دری دری

4 آنکه ز رای او بجان لمعه نیم ذره را از پی اقتباس شد مهر سپهر مشتری

1 مرا در خفیه دی میگفت یاری که بینم شاه را از تو غباری

2 چه گفتی باز گو تا هست باقی در آن حضرت مجال اعتذاری

3 بدو گفتم که تا اکنون جز اخلاص بحمدالله نکردم هیچ کاری

4 ولی گفتم ازو لایق نباشد پس از پیری شدن توزیع خواری

1 مکافات بدی کردن حلالست چو بی جرم از کسی بد دیده باشی

2 بدی با او بجای خویش باشد نکوئی کن که نیکو کرده باشی

1 دی معرف به پیش آصف عهد خواند فصلی ستوده که و مه

2 طمع خام او بر آنش داشت که مگر پخته کرد نان فره

3 خواجه را خود دهن بتحسینش همچو سوفار بود پر از زه

4 گفت ناگه معرف ای خواجه سبحه آفرین ز دست بنه

1 جهد کردیم بسی تا دو سه روزی ز حیات دم بر آریم بکام دل خود با یاری

2 عمر شد در سر این آرزو و دست نداد آنکه آید بکفم تازه گل بی خاری

3 من تهیدستم و آزاده چو سرو از پی آن ندهد سرو صفت شاخ امیدم باری

4 ای بسا یار که دارد ز پی کار جهان هر که دارد خردی بنده ندارد باری

1 ابن یمین منم که بآیات بینات در ملک نظم کرده ام اثبات داوری

2 در سخن برسته فضل ار بها کنم گردد عطاردم بدل و دیده مشتری

3 گر آمدی نبی ز پس مصطفی بخلق من بودمی بمعجزه شعر و شاعری

4 اما چو مصطفی در اعجاز مهر کرد این را کنون چه نام کنم جز که ساحری

1 هرگز این آسمان سرگردان بمرادم نمیکند دوری

2 هر سعادت که جست فی الحالم او ز طوری فکند با طوری

3 و آن شقاوت که بود طالب غیر بمنش ره نمود بر فوری

4 بارها بودم اندرین فکرت که چرا میکند چنین جوری

1 صاحب صاحبقران والا علاء ملک و دین مهترانرا داد دادی داد این کهتر بده

2 مانده ام چون مهره اندر ششدر رنج خمار بنده خود را خلاص از رنج این ششدر بده

3 چون بیایم در پی اینقطعه سوی بزم تو ساقی خود را بفرما کش یکی ساغر بده

4 خاطرم در مدح تو پرورد گوهر چون صدف چون توئی گوهر شناس انصاف این گوهر بده

1 چون رسد روزی به وقت خویشتن زحمت جستن چه بر خود می‌نهی

2 بی‌اجل چون کس نخواهد مُرد نیز پس چرا بر عجز و سستی تن دهی

3 رزق مقسومست لا ترحل به موت محتوم است لا تغفل بهی

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی