90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 من شنیدم که از ره شفقت پدر پیر گفت با پسری

2 که ترا ناگه ار بدست فتد ز اقتضای زمانه سیم و زری

3 بشنو از طوطی شکر گفتار روح را در مذاق چون شکری

4 هم بخور هم بدوستان بخوران از نهال سعادتت ثمری

1 والا شهاب دولت و دین ایکه در کرم صد همچو معن زایده و آل بر مکی

2 دارم طمع ز جود تو یک گبر کی شراب بفرست و بنده را مکن از خویش مشتکی

3 ور نیست گبر کی بفرست آنچه هست از آنک هر چ آید از تو خود نبود غیر گبرکی

1 گر کسی با تو بد کند زنهار جز بنیکی جزای آن نکنی

2 از بدی گر کسی کند سودی از نکوئی تو هم زیان نکنی

1 دی یکی گفت کابن یمین با کناری شد از میان گروه

2 گفتمش بنده را دلی باشد بس لجوج و ملول و بس نستوه

3 صحبت خلق بی نفاقی نیست دل نستوهم از نفاق ستوه

4 جنس من چون نیند تنها ام در میان جماعت انبوه

1 دیده ام اکثر ممالک را به ندیدم ز ملک تنهائی

2 سایه همسایه گیر اگر خواهی تا چو ابن یمین برآسائی

1 ایدل ار داری هوای سروری پاشنده باش بر جهان ابراز چه سرور باشد از پاشندگی

2 بر زبر دستان چو خوشه سرکشیت ار آرزوست پیشه کن با زیردستان دانه وار افکندگی

3 گر ز سوز تشنگی جانت بلب خواهد رسید از خضر مپذیر منت بهر آب زندگی

4 دانه را بگذار وا رستی ز دام چار تیر آرزو میافکند آزاد را در بندگی

1 ای صاحبی که یابد از لطف دلگشایت محبوس چاه محنت از بند غم رهائی

2 گر پرتوی ز رایت بر خاک تیره افتد هر ذره آفتابی گردد بروشنائی

3 آنم که فکر بکرم با زیور مدیحت مشهور عالمی شد در حسن و دلربائی

4 پیوسته ام بمهرت وز دیگران گسسته در دیده خاک پایت کرده بتوتیائی

1 اوستاد شعر ابن یمینست امروز که بشاگردی او گشته عطارد راضی

2 حال را همچوویی نیست بشیرین سخنی به ازو نیز نبودست بعهد ماضی

3 صدق دعویش چه محتاج گواهست آخر از خرد پرس کزو به نبود کس قاضی

1 میدهد گردون بهر نا مستحقی بهره ها ز آنچه دریا پرورش دادست و کان اندوخته

2 روز و شب نا اهل را با سیم و زر دارد چو شمع زانسبب خندان چو شمع آمد روان افروخته

3 هدهد قواده را با تاج میدارد نگاه باز را بین پایها در بند و چشمان دوخته

4 عیبش آخر این نه بس کابن یمین از دور اوست با زلال شعر خود در تیه حرمان سوخته

1 این بزرگان که بنوخاستگان مشهورند نرسیدست بر ایشان ز کرم جز نامی

2 چون ندانند که انعام چه باشد بمثل نتوان داشت ازیشان طمع انعامی

3 هر یکی را که تو پاشنده قومش دانی بر سر دانه کشیدست بدستان دامی

4 تا نگویند که داد-ار شنود صد دشنام بمکافات یکی را ندهد دشنامی

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی