17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 دارم ز جورت ایصنم عنبرین کله صد گونه در صمیم سویدای دل گله

2 شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال با مات هست بسته طریق مجامله

3 شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال با مات هست بسته طریق مجامله

4 چون گویمت ببوسه بها دل قبول کن گوئی که قلب نیست روا در معامله

1 بهارست ای پسر در ده ز بهر رفع دلتنگی شرابی چون گل و لاله بخوشبوئی و خوشرنگی

2 نگه کن نقش بندی طبیعت را که در بستان چنان بر آب میبندد هزاران نقش ارژنگی

3 جهان شد خرم و خندان کنون آمد زمان آن که بهره مطربی آید ز گردون زهره چنگی

4 ببزم خسرو اعظم خدیو خطه عالم چراغ دوده آدم شهاب ملک و دین زنگی

1 گر نگارم برقع از رخسار برگیرد همی عالم جانرا بسحر یکنظر گیرد همی

2 هر که بیند خط مینا گون بگرد لعل او در گمان افتد مگر طوطی شکر گیرد همی

3 در توهم بوسه بر رویش نیارم زد از آنک عارضش از نازکی ترسم اثر گیرد همی

4 گر خبر بودی ز خود دلرا اسیرش کی شدی مشکلم اینست کو دل بیخبر گیرد همی

1 گر شود هر سر موئی که مرا هست زبانی وز ازل تا بابد یابم از ایام زمانی

2 هر زبانی که ز گفتار بصد گونه عبارت دهد از مکرمت شاه فلک قدر نشانی

3 در چنان مدت بیحد بچنین ساز فصاحت نکنم عشیر عشیر از کرم شاه بیانی

4 شاه یحیی جهانبخش که چون یحیی برمک همتش کرد روان در بدن جود روانی

1 منت ایزد را که دولت کرد بازم رهبری سوی عالی در گهی کز چرخ دارد برتری

2 درگه والا جلال ملک و دین سردار عهد یونس طاهر نسب کورا برازد سروری

3 آن همایون فر که تا آرد سعادتها بدست یکزمان از طالعش غائب نگردد مشتری

4 و آنکه بهر رفع یأجوج فتن اندر جهان رأی ملک آرای او سدی کشد اسکندری

1 چون سعادت رهنمائی کرد و دولت یاوری بستم احرام طواف کعبه نیک اختری

2 حضرت سلطان عالم سایه یزدان که هست ذره ئی از نور رأیش آفتاب خاوری

3 تاج شاهان جهان کز بد و فطرت داده اند بر مقیمان زمین چون آسمانش سروری

4 آن علی نام حسن سیرت که سرداری بر او ختم شد چون بر محمد معجز پیغمبری

1 شاد باش ایدل که خوش آمد بشیراز گرد راه مژده داد از مقدم میمون شاه دین پناه

2 خسرو عادل معزالدین و الدنیا حسین آفتاب ملک و ملت سایه لطف اله

3 یوسف مصر دل اهل خراسان زینخبر از حضیض چاه ذلت خیمه زد بر اوج ماه

4 منت ایزد را که باز آمد بیمن و فرخی خسروی کز فر او با زیب شد دیهیم و گاه

1 دلا گر میل آن داری که خلد جادوان بینی و گر باغ ارم خواهی که در عالم عیان بینی

2 نظر بهر تماشا را بر این عالی سرا افکن که تا از غایت نزهت همین بینی همان بینی

3 سراها در جهان سازند و خود عادت چنین باشد سرائی ساخت کس هرگز که اندر وی جهان بینی

4 از آنساعت که شد باز این در میمون بفیروزی در او اقبال را بسته بفراشی میان بینی

1 حبذا بختی که ناگه گشت ما را رهنمای بر در نوئین اعظم سرور فرخنده رای

2 خسرو عادل امیر شهنشان مولای بیگ حارس ملک شهنشه حامی دین خدای

3 آنکه سیمرغ فلک از بیم تیر عدل او دارد اندر گوشه چون زاغ کمان پیوسته جای

4 و آنکه اندر خیر و شر و نفع و ضر پیوسته هست عقل پیرش رایزن بخت جوانش رهنمای

1 فرخنده باد مقدم شاه جهانپناه خورشید ملک شیخ علی سایه اله

2 شاهی که باشد از زبر تخت خسروی تابان رخش چنانکه ز گردون دو هفته ماه

3 از فر فرق او که در آفاق سرورست بر آفتاب سایه کند گوشه کلاه

4 ایخسروی که صومعه داران قدس را اینست ورد و بس ز پی شام و صبحگاه

آثار ابن یمین فریومدی

17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی