1 بر آمدم صبحدم باد بهاری جهان خوشبوی گشت از مشک تاری
2 چه باد خوش نفس بود اینکه بشکست بیکدم قیمت مشک تتاری
3 مگر هر صبحدم بر رهگذارت همیسوزد کسی عود قماری
4 کنون در باغ نقاش طبیعت بهر نقشی کند صد خرده کاری
1 چند گاهی زیر طاق گنبد نیلوفری خار غم را جفت بودم همچو گلبرگ طری
2 خامه منشی دیوان سعادت مدتی در مدد کاری من میکرد سعی سرسری
3 زرگر محنت شبا روزی ز چشم و رخ مرا گاه بودی سیم پالاگاه کردی زرگری
4 ز اختلاف دور گردون طالع بد خواه من منقطع میکرد امید از دولت نیک اختری
1 از من ای باد صبا لطف بود گر سحری ببر خسرو آفاق رسانی خبری
2 قدوه اهل کرم یونس طاهر نسب آنک بحر و کان را نبود با دل و دستش خطری
3 آن عطا پاش که همتاش بصحرای وجود نارد از کتم عدم مادر ارکان پسری
4 و آنکه طوطی طبیعت نشود نطق سرای تا ز شکرش نبود در دهن او شکری
1 بخلوت با خرد گفتم شبی کای پیر نورانی توئی کت حل هر مشکل مسلم شد بآسانی
2 تو آن آئینه قدسی که شد صورتنمای حق چه باشد از حقایق آن که تحقیقش نمیدانی
3 کرادانی درین دوران که فیض دست دربارش بود کشت امانی را نکوتر ز ابر نیسانی
4 خرد گفتا که در عالم بسی چون گوی سرگردان بگشتم تا مگر یابم بدور چرخ چوگانی
1 تا زمان باشد کسی را در زمان سروری از علاءالدین و الدنیا نزیبد برتری
2 آن عطا پاش خطا پوشی که از رأی صواب در ممالک شد مسلم بر سران او را سری
3 آن وزیر شه نشان کالحق بجای خود بود گر کند در مدح او محمود کار عنصری
4 مشتری از طالعش گوئی سعادت کسب کرد کین چنین مشهور عالم شد به نیکو اختری
1 عیدست در ده ایصنم گلعذار می بنمای صورت طرب اندر صفای وی
2 شد کار عیش ساخته از عید همچو چنگ زین پس میان ببند ز بهر طرب چو نی
3 مطرب بگوی نغمه خوش-زهد تا بچند ساقی بیار ساغر می توبه تا بکی
4 با جام می نشین که درین دور بی ثبات صافی دل بدست نیاید چو جام می