17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم خود چه میگویم ز دل صد رنج بر جان داشتم

2 یوسف مصر کرم را از تکسر شکوه ئی بود و من یعقوب وش دل بیت احزان داشتم

3 آن علی نام حسن سیرت علاءالدین حسین کز غم او چشم و دل گریان و بریان داشتم

4 بس که بر خاطر ملالت بود مستولی مرا همچو گنج آرامگه در کنج ویران داشتم

1 چیست آن گوهر که هست از لعل تاجی برسرش وز پرند آل دائم گرته ئی اندر برش

2 هست سرخی باد سار و تنگ چشم و سخت دل وز لباس آل عباس است اکثر بسترش

3 همچو بیماریست مزمن لیک گر میلش بود جستن آسانست همچون عادیان از چنبرش

4 غیر کناسی نداند هیچ حرفت وین عجب گاهش اندر سیم میگیرند و گاهی در زرش

1 آیا بود که باز ببینم جمال شاه آیا بود که باز ببینم جمال شاه

2 آن بخت کو که سرمه کشم چشم خویش را از خاک آستانه جاه و جلال شاه

3 آن دولت از کجا که مشرف کند اگر بازم بلطف و حسن جواب و سئوال شاه

4 تا روز حشر کم نشود شادی دلم گر من شبی بخواب ببینم جمال شاه

1 منت خدیرا که پس از هجر دیر باز بخت رمیده روی بوصلم نهاد باز

2 اقبال بهر رونق کارم میان ببست دولت در مراد برویم گشاد باز

3 چشم مرا چو چشمه خورشید نور داد خاک جناب حضرت شاه رهی نواز

4 سلطان معز دولت و دین آنکه صد هزار محمود زیبدش که بود بنده چون ایاز

1 الا ای نسیم سحر گر توانی قدم رنجه کن یک سحر بی توانی

2 ترا طول و عرض جهان دور ناید چو بهر سفر چرمه بیرون دوانی

3 ز شهباز مشرق بیکدم چو خواهی رسالت بعنقای مغرب رسانی

4 سزد گر بری هم ز موری پیامی بعالیجناب سلیمان مکانی

1 بیا تا عشرت آبادی چو خلد جاودان بینی چه خلد جاودان کین را بسی خوشتر از آن بینی

2 خرد نپسندد ار خواند کسی خلدش ز بهر آنک که تا گشتست این پیدا ز شرم آنرا نهان بینی

3 یکی هم میتوانش گفت خلد از روی اینمعنی که چون رضوان درو عاقل فراوان باغبان بینی

4 نباشد در جهان چندان شگفت ار باغ بیند کس تماشا را درین باغ آی تا دروی جهان بینی

1 باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری

2 عرضه دارم کز چه معنی این تصور کرده ام واندر استخراج آن چون کرد فکرم ساحری

3 بنده را شاهنشه عادل طلب فرموده بود تا بدرگاهش کنم تقدیم رسم چاکری

4 چون بتأیید سعادت و اتفاق بخت نیک یافتم از لطف حق بر پایبوسش قادری

1 ای سپهر بیوفا با ما جفا تا کی کنی با گروه پر جفا آخر وفا تا کی کنی

2 چشم ما را از غبار آستان سفلگان تا چه مدت سرمه سازی توتیا تا کی کنی

3 گر شدی بیگانه با من دست از کارم بدار هر زمانه با غمی نو آشنا تا کی کنی

4 عمرم اندر رنج دل آخر شد و درمانش هست میکشم دردی بامید دوا تا کی کنی

1 نو گشت ماه عید بیمن و مبارکی ساقی بیار باده گلرنگ رادکی

2 در بزم خسروی که گه نشر مکرمات طی کرد ذکر حاتم و یحیی برمکی

3 سلطان وجیه دولت و دین آنکه در کفش آید ز برگ بید گه کین بلا رکی

4 در روز رزم در رخ زرنیخ فام خصم کرده غبار موکب میمونش آهکی

1 باد میمون نهضت رایات شاه دین پناه آنکه بر خلقش بحق کردست ایزد پادشاه

2 شاه دین پرور نظام دولت و ملت کز اوست سربلند و پای برجا در جهان دیهیم و گاه

3 و آنکه شاه اختران دربندگی او کمر گر نبندد آسمان بر بایدش از سر کلاه

4 سرور گردنکشان کز بدو فطرت ثبت کرد خامه منشی گردون مدح او بر فرق ماه

آثار ابن یمین فریومدی

17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی