29 اثر از قصاید ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ملک‌الشعرا بهار / قصاید ملک‌الشعرا بهار

قصاید ملک‌الشعرا بهار

1 سوی لندن گذر ای پاک نسیم سحری سخن از من بر گو به سر ادوارد گری

2 کای خردمند وزیری که نپرورده جهان چون تو دستور خردمند و وزیر هنری

3 نقشهٔ پطر بر فکر تو نقشی بر آب رأی بیزمارک بر رای تو رائی سپری

4 ز تولون جیش ناپلیون نگذشتی گر بود بر فراز هرمان نام تو در جلوه گری

1 پیمان‌شکن نگار من آن ترک لشکری بگرفت خوی لشکری و شد ز من بری

2 من دل به لشکری ز چه دادم به خیر خیر هشیار مرد، دل نسپارد به لشکری

3 او خود سپاهی است و رود، چون رود سپاه گوید مرا که بنشین وز هجر خون گری

4 هر دم ز هجر آن رخ چون سیم نابسود یاقوت سوده بارم بر زر جعفری

1 بتا اگرچه به صورت تو زادهٔ بشری ولی به روی درخشان‌، سلاله قمری

2 بشر نزاده چنین ماه روی غالیه موی چگونه باورم آیدکه زادهٔ بشری

3 به چهر و سیما فرزند ماه گردونی به قد و بالا مانند سرو کاشمری

4 قمر شناسمت ار غمگسار بوده قمر پری بخوانمت ار آشکار گشته پری

1 مگر می‌کند بوستان زرگری که دارد به دامان زر جعفری

2 به کان‌ اندر، آن مایه‌ زر توده ‌نیست که باشد درین دکهٔ زرگری

3 به باغ این‌چنین گفت باد صبا که چونی بدین مایه حیلت وری

4 به ده ماه از این پیش دیدمت من تهی دست و خسته تن از لاغری

1 با مه نو زهره تابان شد ز چرخ چنبری چون نگین دانی جدا از حلقهٔ انگشتری

2 راست چون نیلوفر بشکفته بر سطح غدیر سر زدند انجم ز سطح گنبد نیلوفری

3 گفتی از بنگه برون جستند رب‌النوع‌ها با کمرهای مرصع‌، با قباهای زری

4 برق انجم در فضای تیره گفتی آتشی است پاره پاره جسته در نیلی پرند ششتری

1 آنچه در دورهٔ ناصری مرد و زن کشته شد سرسری

2 آن به عنوان لامذهبی این به عنوان بابیگری

3 آن به‌عنوان جمهوربت این به‌عنوان دانشوری

4 وانچه ‌شد کشته در چند شهر بین شیخی و بالاسری

1 پشت مرا کرد ز غم چنبری گردش این گنبد نیلوفری

2 هستم من عیسی آموزگار کرده جهودانم حبس از خری

3 بس که به من تیغ ببارند و تیر روزم شد تیره و عمر اسپری

4 ساخت جدا از پسر و دخترم دشمنم از بی‌پدر ومادری

1 چارتن در یک زمان جستند در دوران سری پنج نوبت کوفتند از فر شعر و شاعری

2 جاه و آب رودکی شد تازه زبن چار اوستاد فرخی و عسجدی و زینتی و عنصری

3 درگه محمود شد زین چار شاعر پرفروغ همچنان کز هفت اختر، گنبد نیلوفری

4 زر فرستادند بهر شاعران بر پشت پیل اینت خوش بازارگانی‌، آنت والا مشتری

1 ز عشق خوبروبان حصاری شدم‌ در چنگ رنج و غم حصاری

2 حصاری شد دلم در سینهٔ تنگ ز دست تنگ چشمان حصاری

3 ز هر سو پیش چشمم اندر آید بتی چینی و ترکی قندهاری

4 به‌ باری‌، چند ازینان شکوه‌ رانم که این خوبی‌ بدیشان داد باری

آثار ملک‌الشعرا بهار

29 اثر از قصاید ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی