ساقیا! بده جامی، زان شراب از شیخ بهایی غزل 25
1. ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
...
1. ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
...
1. گر نبود خنگ مطلی لگام
زد بتوان بر قدم خویش گام
...
1. از سمور و حریر بیزارم
باز میل قلندری دارم
...
1. دلم از قال و قیل گشته ملول
ای خوشا خرقه و خوشا کشکول
...
1. یکدمک با خود آ، ببین چه کسی
از که دوری و با که هم نفسی
...
1. دلا تا به کی، از در دوست دوری
گرفتار دام سرای غروری؟
...
1. ای نسیم صبح، خوشبو میرسی
از کدامین منزل و کو میرسی؟
...
1. روح بخشی، ای نسیم صبحدم
خود مگر میآیی از ملک عجم
...
1. چه خوش بودی اربادهٔ کهنه سال
شدی بر من خسته یکدم حلال
...
1. راه مقصد دور و پای سعی لنگ
وقت همچون خاطر ناشاد تنگ
...
1. عادت ما نیست، رنجیدن ز کس
ور بیازارد، نگوییمش به کس
...
1. خدمت مولوی، چه صبح و چه شام
کرده اندر کتابخانه مقام
...