یکی پیری مرا آواز میداد از عطار نیشابوری سی فصل 1
1. یکی پیری مرا آواز میداد
که ای عطار از دست تو فریاد
...
1. یکی پیری مرا آواز میداد
که ای عطار از دست تو فریاد
...
1. مر او را در جهان بس عاشقانند
که بر وی هر زمان جانها فشانند
...
1. طریق فقر دان راه سلامت
در این ره باش ایمن از ملامت
...
1. چه شد منصور مأمور شریعت
بمعنی دید اسرار حقیقت
...
1. ز حال قاضی و مفتی چه پرسی
چو ایشان نیست اندر عرش و کرسی
...
1. بگویم با تو تا حق را که دیده است
کدامین قطره در دریا رسیده است
...
1. مسلمانی بود راه شریعت
نمیدانم شریعت از حقیقت
...
1. بگویم با تو سری ای سخندان
ازین عالم کجا خواهد شدن آن
...
1. بدان کانسان کامل انبیا بود
ولی بهتر ز جمله مصطفی بود
...
1. کسی از زهد و تقوی شد مسلم
که پشت پا زد او بر هر دو عالم
...
1. محمد چون ز پیش خلق برخاست
امامت خلق عالم را ازو راست
...
1. تو ناجی را نمیدانی ز هالک
نمیدانی درین ره کیست مالک
...