3 اثر از بخش چهلم در مصیبت نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش چهلم در مصیبت نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش چهلم در مصیبت نامه عطار نیشابوری

1 سالک راحت طلب ریحان راه پیش روح آمد بصد دل روح خواه

2 گفت ای عکسی ز خورشید جلال پرتوی از آفتاب لایزال

3 هرچه در توحید مطلق آمدست آن همه در تو محقق آمدست

4 چون برونی تو ز عقل و معرفت نه تو در شرح آئی ونه در صفت

1 رفت شبلی ابتدا پیش جنید گفت هستم پای تا سر جمله قید

2 می چنین گویند در هر کشوری کاشنائی را تودادی گوهری

3 یا ببخش و گوهرم همراه کن یا نه بفروش و مرا آگاه کن

4 گفت اگر بفروشم این گوهر ترا چون بها نبود کند مضطر ترا

1 با پسر میگفت یک روزی عمر طعم دین تو کی شناسی ای پسر

2 طعم دین من دانم و من دیده‌ام زانکه طعم کفر هم بچشیده‌ام

3 جان چو در خود دید چندان کار و بار در خروش آمد چو ابر نوبهار

4 گفت اگر من نیک اگر بد بوده‌ام در حقیقت طالب خود بوده‌ام

1 بوعلی طوسی امام قال وحال کرده است از میرکاریز این سؤال

2 کز حق آمد راه سوی بنده باز یا ز بنده سوی حق برگوی راز

3 گفت ره نه زین بدان نه زان بدین لیک راه از حق بحق میدان یقین

4 نیست غیر او که دارد غیر دوست گر حقیقت اوست ره زوهم بدوست

1 برفتاد از جان خرقانی نقاب دید آن شب حق تعالی را بخواب

2 گفت الهی روز و شب در کل حال جستمت پیدا و پنهان شصت سال

3 بر امیدت ره بسی پیمودهام طالب تو بودهام تا بودهام

4 از وجود من رهائی ده مرا نور صبح‌ آشنائی ده مرا

1 حق تعالی عرش را چون بر فراخت صد جهان پر فرشته سر فراخت

2 حق بدیشان گفت بردارید عرش زانکه این را بر نتابد اهل فرش

3 صد هزاران باره بیش اند از شمار در روید از قوت و شوکت بکار

4 جمله در رفتند چست و سرفراز عاقبت گشتند عاجز جمله باز

1 این چه شورست از تو درجان ای فرید نعره زن از صد زفان هل من مزید

2 گر کند شخص تو یک یک ذره گور کم نگردد ذرهٔ از جانت شور

3 گر تو با این شور قصد حق کنی در نخستین شب کفن را شق کنی

4 چون بود شورت بجان پاک در سر درین شور آوری از خاک بر

1 آن یکی بستد ز حیدر ذوالفقار می نیارستش همی فرمود کار

2 عاقبت آن ذوالفقارش آورد باز کرد برخود عیب او کردن دراز

3 حیدرش گفتا برای ذوالفقار بازوی کرار باید وقت کار

4 تا نباشد نقد زور حیدری نسیه باشد کار تیغ گوهری

1 حاتم طائی چو از دنیا گسست یک برادر داشت بر جایش نشست

2 گفت من در جود درخواهم گشاد چون برادر دست برخواهم گشاد

3 در سخاوت ساحری خواهم نمود همچو دریا گوهری خواهم نمود

4 مادرش گفتا که این تو کی کنی لیک بی شک نام حاتم طی کنی

1 گفت اندر پیش افلاطون کسی کان فلانی حمد میگفتت بسی

2 در هنر بستود بسیاری ترا تا فلک بنهاد مقداری ترا

3 زان سخن بگریست افلاطون بدرد روی آورد از سر دردی بمرد

4 گفت میگریم که در دل مشکلیست تا چه کردم کان پسند جاهلیست

آثار عطار نیشابوری

3 اثر از بخش چهلم در مصیبت نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش چهلم در مصیبت نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.