این سخن نقلست از عطار نیشابوری مصیبت نامه 13
1. این سخن نقلست از نوشین روان
گفت اگر خواهی که رازت در جهان
...
1. این سخن نقلست از نوشین روان
گفت اگر خواهی که رازت در جهان
...
1. با پسر لقمان چنین گفت ای پسر
گرچه بسیاری سخن گفتم چوزر
...
1. از ارسطالیس پرسیدند راز
کان چه میدانی که در عمر دراز
...
1. مصطفی گفتست جمعی از ملک
می فرو آیند هر روز از فلک
...
1. خاشه روبی بود سرگردان راه
خاشه میرفتی همه در کوی شاه
...
1. فاضل عالم فضیل آن ابر اشک
گفت از پیغامبرانم نیست رشک
...
1. رهروی را چون درآمد وقت مرگ
لرزهٔ افتاد بر وی همچو برگ
...
1. کودکی میرفت و در ره میگریست
کاملی گفتش که این گریه ز چیست
...
1. آن گدائی چون برست از نان و آب
بعد مرگ او کسی دیدش بخواب
...
1. در مناجات آن بزرگ دین شبی
پیش حق میکرد آه و یاربی
...
1. آن یکی اعرابئی از عشق مست
حلقهٔ کعبه درآورده بدست
...
1. بوسعید مهنه با مردان راه
بود روزی در میان خانقاه
...