خونِ من خاکی که از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. خونِ من خاکی که بریزد آخر
با خاک به خونی که ستیزد آخر
...
1. خونِ من خاکی که بریزد آخر
با خاک به خونی که ستیزد آخر
...
1. بی چهرهٔ تو چشم کرادارم من
خون میریزی که خونبها دارم من
...
1. تاکی بی تو زاری پیوست کنم
جان را ز شراب عشق تو مست کنم
...
1. خواهم که همی عاشق رویت میرم
سرگشته چو موی پیش مویت میرم
...
1. گاه از غم تو مست و خرابم بینی
گه چون شمعی در تب و تابم بینی
...
1. جانا! تو کجائی که نیازم بینی
وین نالهٔ شبهای درازم بینی
...
1. در عشق تو راه این دل غافل گم کرد
هر روز هزار بار منزل گم کرد
...
1. در عشق تو من گرد جنون میگردم
وز دایرهٔ عقل برون میگردم
...
1. در عشقِ تو رسوای جهان آمدهایم
و انگشت نمای این و آن آمدهایم
...
1. جان سوخته پای بست آمد بی تو
وز دست شده به دست آمد بی تو
...
1. ای شمع چگل! تاتو برفتی ز برم
من کُشتهٔ هجر تو چو شمع سحرم
...
1. در عشقِ تو برخویشتنم فرمان نیست
وین درد مرا به هیچ رو درمان نیست
...