دل بی تو چو بی سلامتی از عطار نیشابوری مختارنامه 25
1. دل بی تو چو بی سلامتی برخیزد
وز نالهٔ او قیامتی برخیزد
1. دل بی تو چو بی سلامتی برخیزد
وز نالهٔ او قیامتی برخیزد
1. دردی که ز تو رسد دوا نتوان کرد
بر هر چه کنی چون و چرا نتوان کرد
1. هم عاشق آن روی چو مه خواهم بود
هم فتنهٔآن زلف سیه خواهم بود
1. جانا! غم تو فکند در کوی مرا
چون گوی روان کرد به هر سوی مرا
1. زان روز که عشق تو به من درنگریست
خلقی به هزار دیده بر من بگریست
1. بس قصّه که بر خلق شمردم ز غمت
بس قصّه که زیر خاک بردم ز غمت
1. در عشق توام هم نفس اندوه تو بس
در درد توام دسترس اندوه تو بس
1. در عشق تو من با دل پرخون چکنم
چون افتادم ز پرده بیرون چکنم
1. تن را که در آتش عذاب افتاده است
بر رشتهٔ جان هزار تاب افتاده است
1. خوش خوش بربود نیکوئی تو مرا
در کار کشید بدخوئی تو مرا
1. جانا! دل و جانم آتش افروز از تست
ناسازی این بخت جگرسوز از تست
1. دوشم غم تو وداع جان میفرمود
برکندن دل ازین جهان میفرمود