لعلت که خجل کرد از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. لعلت که خجل کرد گل رعنا را
از پسته نمود خالِ مشک آسا را
...
1. لعلت که خجل کرد گل رعنا را
از پسته نمود خالِ مشک آسا را
...
1. چون دیده به روی تو نظر بگشاید
از هر مژهای خون جگر بگشاید
...
1. جانم که به لب از لب لعل تو رسید
دل تحفه به پیش لب لعل تو کشید
...
1. زلفِ تو سرِ درازدستی دارد
چشمِ تو همه میل به مستی دارد
...
1. ای کرده پسند از دو جهان چاره منت
حقّا که دریغ دارم از خویشتنت
...
1. بنگر که دلم چه گونه مظلوم نمود
گر زلف تو در وجود معدوم نمود
...
1. لعل تو براتِ کامرانی دهدم
منشور به عمر جاودانی دهدم
...
1. چون توبهٔ تو گناه خواهد افتاد
بس کس که به تو ز راه خواهد افتاد
...
1. زانگه که مرا سوی تو آهنگ افتاد
صبر از دلِ من هزار فرسنگ افتاد
...
1. فرسودنِ لعلِ آبدارت بر من
بنمودنِ زلفِ بیقرارت بر من
...
1. ای جانِ همه جهان زکوةِ لبِ تو
رسته ز شکر برون نباتِ لبِ تو
...
1. دل نیست کز آن ماه برنجد هرگز
کانجا دل کس هیچ نسنجد هرگز
...