ای ماه به چهره از عطار نیشابوری مختارنامه 13
1. ای ماه به چهره یا گلی یا سمنی
وز خوش بوئی شکوفه یا یاسمنی
...
1. ای ماه به چهره یا گلی یا سمنی
وز خوش بوئی شکوفه یا یاسمنی
...
1. از وعدهٔ کژ دل به غمت میافتد
وز کژگوئی راست کمت میافتد
...
1. آنجا که سر زلف تو جانها ببرد
جانها چو غباری به جهانها ببرد
...
1. آن خندهٔ خوش اگرچه پیوسته بهَست
اما به هزار و به آهسته بهَست
...
1. آن دل که ز دست من کنون خواهی برد
خونی است که در میانِ خون خواهی برد
...
1. بر شاخِ دل شکسته یک برگم نیست
کز بی برگی بتر ز صد مرگم نیست
...
1. چون گشت لبت به یک شکر ارزانی
از لعلِ لبت شکر چه میافشانی
...
1. زهرم آید شکرستان بی لبِ تو
بگرفت مرا دل از جهان بی لبِ تو
...
1. چشمت که سبق به دلربائی او راست
در خون ریزی کام روائی او راست
...
1. کس مثل تو در جهانِ جان ماه نیافت
همتای تو یک دلبر دلخواه نیافت
...
1. من بی سر و سامانِ تو میخواهم زیست
سرگشته و حیرانِ تو میخواهم زیست
...
1. چون گِرد مه از مشک سیه مور آورد
شیرینی خط بر شکرش زور آورد
...