از عشق فرو گرفتهای از عطار نیشابوری مختارنامه 49
1. از عشق فرو گرفتهای پیش و پسم
تا در غم عشق، راه نبود به کسم
1. از عشق فرو گرفتهای پیش و پسم
تا در غم عشق، راه نبود به کسم
1. شرطست ز تو بی سر و بی پا که روم
فرض است دراندوهِ تو تنها که روم
1. گه عشق تو چون حلقهٔ در میبَرَدم
گاه از بد و نیک بیخبر میبَرَدم
1. سودای توام به سر برون گردانید
باری بشنو ز من که چون گردانید
1. سودای تو کارم به خطر خواهد کرد
قسم دل من خون جگر خواهد کرد
1. عشق تو به هر دمم هزار افسون کرد
تا عقل ز من برد و مرا مجنون کرد
1. گه نعره زن قلندر آیم با تو
گه پیش فتاده بر سر آیم با تو
1. گاهی به خودم بار دهد مستی مست
گاهی ز خودم دور کند پستی پست
1. زان بگرفته است لشکری پیش و پسم
تا یک نفسی به خویشتن در نرسم
1. چون داد دلم دل گسلم میندهد
جز درد و دریغ حاصلم میندهد
1. جان میسوزد هر نفسم تا کی ازین
دل میندهد هیچ کسم تا کی ازین
1. چه عشوه و دم بود که دلدارنداد
دل برد و به دلبریم اقرار نداد