5 اثر از باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / مختارنامه عطار نیشابوری / باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن در مختارنامه

باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن در مختارنامه عطار نیشابوری

1 دل در ره او تصرّف خویش ندید یک ذرّه در آن راه پس و پیش ندید

2 آنجا چو فروماندگی لایق بود چیزی ز فروماندگی بیش ندید

1 در بادیهای که عقل را راهی نیست گر کوه درو،‌سیر کند کاهی نیست

2 گر هیچ روندهای طلب خواهی کرد شایستهٔ این بادیه جز آهی نیست

1 ای دل! دانی که او سزاوار تو نیست چه عشوه فروشی که خریدار تو نیست

2 ای عاشق درمانده! بیندیش آخر دل برکاری منه که آن کار تو نیست

1 گر در همه عمر در سفر خواهی بود همچون فلکی زیر و زبر خواهی بود

2 هر چند سلوک بیشتر خواهی کرد هر لحظه ز پس ماندهتر خواهی بود

1 ای دل بندی بس استوارت افتاد ناخورده می عشق، خمارت افتاد

2 اندیشه نمیکنی و درکار شدی باری بنگر که با که کارت افتاد!

1 هر روز به عالمی دگرگون برسی هر شب به هزار بحر پرخون برسی

2 گفتی: «برسم درو و باقی گردم» چون کس نرسد درو، درو چون برسی

1 هر چند که اهل راز میباید گشت هم با قدم نیاز میباید گشت

2 تا چند روی، چو راه را پایان نیست چون میدانی که باز میباید گشت

1 گاه از مویی مشوشت باید شد گه نیز به هیچ دل خوشت باید شد

2 در عشق گر آتشی همه یخ گردی ور یخ باشی چو آتشت باید شد

1 جانا زغمت بسوختی جان، ما را نه کفر گذاشتی نه ایمان، ما را

2 چون دانستی که نیست درمان، ما را سر در دادی بدین بیابان، ما را

1 گر جان گویم برآمد و حیران شد ور دل گویم واله و سرگردان شد

2 گفتی که به عجز معترف باید گشت عاجزتر ازین که من شدم نتوان شد

آثار عطار نیشابوری

5 اثر از باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.