بی روی تو در ماه از عطار نیشابوری مختارنامه 25
1. بی روی تو در ماه سیاهی آمد
مرگت به جوانی و پگاهی آمد
...
1. بی روی تو در ماه سیاهی آمد
مرگت به جوانی و پگاهی آمد
...
1. ناگاه چو رخ به راه میآوردی
به هرچه خط سیاه میآوردی
...
1. از ناز چه سود چون بسودی آخر
بی شمع شبی چون نغنودی آخر
...
1. جان را چو ز رفتن تو آگاهی شد
دل در سر نالهٔ سحرگاهی شد
...
1. تا خاک تو گشت غم گسارم بی تو
بس خون که ز دیده میببارم بی تو
...
1. از کفر بتر بی تو غنودن ما را
آخر ز تو گفتن و شنودن ما را
...
1. در خاک ترا وطن نمیدانستم
وان ماه تو در کفن نمیدانستم
...
1. تا چند کشم ز مرگ تو درد از تو
وز سینهٔ آتشین دم سرد از تو
...
1. دردا که بر چون سمنت میریزد
زلف سیه پرشکنت میریزد
...
1. ای آن که به گِل، گُل چمن پوشیدی
در زیر زمین مشک ختن پوشیدی
...
1. در ماتم تو چرخ سیه پوش بماند
ارواح ز فرقت تو مدهوش بماند
...
1. از مرگ تو فاش گشت رازم چکنم
چون تو بشدی من به که نازم چکنم
...