بس خون که دلم اول از عطار نیشابوری مختارنامه 25
1. بس خون که دلم اول این کار بریخت
تا آخر کار چون گل از بار بریخت
...
1. بس خون که دلم اول این کار بریخت
تا آخر کار چون گل از بار بریخت
...
1. در حبسِ وجود از چه افتادم من
کز ننگِ وجود خود بیفتادم من
...
1. تن از دو جهان بس که حجابی برداشت
اُمّی شد و دل ز هر کتابی برداشت
...
1. خلقی که درین جهان پدیدار شدند
در خانه به عاقبت گرفتار شدند
...
1. بس عمر عزیز ای دل مسکین که گذشت
بس کافر کفر و مؤمن دین که گذشت
...
1. دردا که جفای چرخ پیوسته بماند
وین جان نفس گسسته دل خسته بماند
...
1. ای دل دانی که کار دنیا گذریست
وقت تو گذشت رو که وقت دگریست
...
1. هر ذره که در وادی و در کهساریست
از پیکر هر گذشتهیی آثاریست
...
1. اجزاء زمین تن خردمندان است
ذرات هوا جمله لب ودندان است
...
1. هر خاک که در جهان کسی فرسوده است
تنهاست که آسیای چرخش سوده است
...
1. لاله ز رخی چو ماه میبینم من
سبزه ز خطی سیاه میبینم من
...
1. پیش از من و تو پیر و جوانی بودست
اندوهگنی و شادمانی بودست
...