ای آنکه ز نفسِ از عطار نیشابوری مختارنامه 13
1. ای آنکه ز نفسِ شوم در آکفتی
وز آرزوی روی بتان در تفتی
...
1. ای آنکه ز نفسِ شوم در آکفتی
وز آرزوی روی بتان در تفتی
...
1. بس کس که ز کوچهٔ هوس برنامد
تا از دو جهان به یک نفس برنامد
...
1. قومی که به خاک مرگ سر بازنهند
تا حشر ز قال و قیل خود باز رهند
...
1. دو چشم ز اشک خیره میباید کرد
از بس که غمم ذخیره میباید کرد
...
1. تا چند ز مرگِ خویش غمناک شوی
آن بِه که ز اندیشهٔ خود پاک شوی
...
1. ماتم زدگان عالم خاک هنوز
می خاک شوند در غم خاک هنوز
...
1. دنیا مطلب مباش مغرور ازو
خود را میبین ز مرگ مهجور ازو
...
1. خلقند به خاک بیعدد آورده
از حکم ازل رای ابد آورده
...
1. چون رفت ز جسم جوهر روشن ما
از خار دریغ پر شود گلشن ما
...
1. بس داغ که چرخ بر دلِ ریش کشید
بس جان که به رای سوختن بیش کشید
...
1. دل کز سرِ عمر سرنگون بر میخاست
از هر مویش چشمه خون بر میخاست
...
1. زین بحر که در نهاد آمد تا سر
فرّخ دلِ آنکه شاد آمد تا سر
...