از گلشن دل نصیب از عطار نیشابوری مختارنامه 61
1. از گلشن دل نصیب من خار رسید
وز جان به لب رسیده تیمار رسید
...
1. از گلشن دل نصیب من خار رسید
وز جان به لب رسیده تیمار رسید
...
1. چون لایق گنج نیست ویرانهٔ عمر
می نتوان شد مقیم هم خانهٔ عمر
...
1. امروز منم نشسته نه نیست نه هست
در پردهٔ نیستْ هست شوریده و مست
...
1. رفتم که بنای عمر نامحکم بود
وین تیره سرای، سخت نامحرم بود
...
1. رفتم خط عشق وبندگی نادیده
جز حسرت و جز فکندگی نادیده
...
1. کارم ز دل گرم و دم سرد گذشت
هر خشک و ترم که بود در درد گذشت
...
1. شد عمر و دل از کرده پشیمان آمد
کارم بنرفت و کار تاوان آمد
...
1. آن شد که دلم را غمِ جانانی بود
دل خون شد و یاوه گشت اگر جانی بود
...
1. زین شیوه که ازعمر برآوردم گرد
کس در دو جهان بر نتواند آورد
...
1. تن پست شد از درد اگر پست نبود
جان مست شد از دریغ اگر مست نبود
...
1. افسوس که ناچار بمی باید مرد
در محنت و تیمار بمی باید مرد
...
1. دل رفت و ز آتش طرب دود ندید
جان شد ز جهان و از جهان سود ندید
...