آنجا که نه جان رسید از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. آنجا که نه جان رسید ونه تن آنجا
نه مرد رسد هرگز ونه زن آنجا
...
1. آنجا که نه جان رسید ونه تن آنجا
نه مرد رسد هرگز ونه زن آنجا
...
1. می نرهانی مرا ز من، من چکنم
سیر آمدهام ز جان و تن، من چکنم
...
1. پیوسته دلم به جانت میخواهد جُست
دست از توبه خون دیده میخواهد شست
...
1. چندانکه مرا میل به رفتن بیش است
این نفس سگم بر سر کار خویش است
...
1. راهی به خودم که مینماید آخر
بندی ز دلم که میگشاید آخر
...
1. گر تن گویم به خویشتن مینرود
ور جان گویم به حکم تن مینرود
...
1. تا چند به پای جان و تن خواهم رفت
تا کی ز روش چنان که من خواهم رفت
...
1. از خود نتوان راه معانی کردن
آهنگ به ملک جاوانی کردن
...
1. خواهی که ز اضطرار و خواری برهی
وز بیادبی و بیقراری برهی
...
1. جان محرم درگاه همی باید برد
دل پر غم و پر آه همی باید برد
...
1. گر در سفر یگانگی خواهی بود
از جمع چرا کرانگی خواهی بود
...
1. آن را که ز حق روزفزون آید کار
در پنجهٔ همّتش زبون آید کار
...