1 تا کی ز جهان رنج و ستم باید دید تا چند خیال بیش و کم باید دید
2 حقا که به هیچ مینیرزد همه کون از هیچ چرا این همه غم باید دید
1 دریاست جهان که تخت اینجا بنهد دل مردم شوربخت اینجا بنهد
2 در هر قدمی هزار سر خاک ره است خاکش بر سر که رخت اینجا بنهد
1 هر کز پی دنیای دنی خواهد بود در دوزخِ فرعون منی خواهد بود
2 چون گلخن دنیای دنی جای سگانسْت سگ به ز کسی که گلخنی خواهد بود
1 دنیای دنی چیست سرای ستمی افتاده هزار کشته در هر قدمی
2 گر نقد شود کرای شادی نکند ور فوت شود جمله نیرزد به غمی
1 چون هست جهان جایگه رسوایی در جایگهی چنین چرا میپایی
2 چون میگویی که من نیم اینجایی پس این همه از چه رو فرو میآیی
1 دود است همه جهان، جهان دود انگار وین دیر نمای را فنا زود انگار
2 چون نابودست اصل هر بود که هست هر بود که بود گشت نابود انگار
1 این دنیای غدار چه خواهی کردن وین شوکهٔ پرخار چه خواهی کردن
2 آخر نه پلنگی تو نه خوکی نه سگی این گلخن مردار چه خواهی کردن
1 از شعبدهٔ جهان چه برخواهد خاست وز حُقّهٔ آسمان چه برخواهد خاست
2 زین گلخن دنیا و سگِ نفس تو را جز حسرتِ جاودان چه برخواهد خاست
1 دنیا که جوی وفا ندارد در پوست هر لحظه هزار مغز سرگشتهٔ اوست
2 چیزی که خدای دشمنش میدارد گر دشمن حق نهای، چرا داری دوست
1 دنیا چه کنی چو بیوفا خواهد بود درخونِ همه خلقِ خدا خواهد بود
2 گیرم که بقاءِ نوح یابی در وی آخر نه به عاقبت فنا خواهد بود