4 اثر از باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / مختارنامه عطار نیشابوری / باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار در مختارنامه

باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار در مختارنامه عطار نیشابوری

1 ای دل تَبَعِ دُنیی غدّار مشو همچون کرکس از پی مردار مشو

2 چون خلق جهان بدو گرفتار شدند تو گر مردی بدو گرفتار مشو

1 گر هر دو جهان فی المثل انگشتری است وان کرده در انگشت یکی لشکری است

2 گر رحم نیایدت بر آنکس همه روز میدان تو که آن علامت کافری است

1 ای دل ای دل غم جهان چند خوری و اندوه به لب آمده جان چند خوری

2 در گوشهٔ گلخنی که پرخوک و سگند این لقمه که آتش به از آن چند خوری

1 چون نیست درین چاه بلا دسترسیت بر پشتی کیست هر زمانی هوسیت

2 بر چرخ سیاه کاسهٔ بی سر و بن صد کوزه توان گریست در هر نفسیت

1 یک حاجت بیدلی روا مینکنند یک وعدهٔ عاشقی وفا مینکنند

2 این است غم ما که درین تنهائی ما را به غم خویش رها مینکنند

1 جان رفت و به ذوق زندگانی نرسید تن رفت و به هیچ کامرانی نرسید

2 وین غمکش شبرو که دلش میخوانند هرگز روزی به شادمانی نرسید

1 هر دم که زنم چو جانم آید به لبم از زندگی خویشتن اندر عجبم

2 عمرم همه صرف گشت در غصّه چنانک یک خوش دلیم نبُد که خوش باد شبم!

1 بویی که به جان ممتحن می‌آید از بهر هلاک جان و تن می‌آید

2 تا چند کمان کشم که هر تیر که من می‌اندازم بر دل من می‌آید

1 گه خستهٔ لن ترانیم موسی وار گه کشتهٔ نامرادیم یحیی وار

2 هر لحظه به سوزنی دگر مانده باز در رشته کشم غمی دگر عیسی وار

1 هر روز درین دایره سرگشتهترم چون دایرهای بمانده بی پا و سرم

2 و امروز چنان شدم که آبی نخورم تا هم چندان خون نچکد از جگرم

آثار عطار نیشابوری

4 اثر از باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.