سِرّی که به تو از عطار نیشابوری مختارنامه 25
1. سِرّی که به تو رسد ز خود پنهان دار
امّید همه به درد بیدرمان دار
...
1. سِرّی که به تو رسد ز خود پنهان دار
امّید همه به درد بیدرمان دار
...
1. در هر دو جهان هرچه عجب داشتهای
در باطنِ خویش روز و شب داشتهای
...
1. پنهان گهریست در پسِ پردهٔ راز
وندر طلبش خلق جهان در تک و تاز
...
1. از پردهٔ خود برون شدن عین خطاست
زیرا که برون پرده گردی کم و کاست
...
1. هر چند که کارهای تو بسیاریست
از جزو به سوی کل شوی، آن کاریست
...
1. هر جان که ز حق حمایتی افتادهست
در هر دو جهان عنایتی افتادهست
...
1. آنجا که فروغ عالم جان بینی
خورشید و قمر را اثری زان بینی
...
1. چون آینه پشت و رو شود یکسانت
هم این ماند همان، نه این نه آنت
...
1. هر راز که هم پردهٔ جان تو شود
آنست که نقد جاودان تو شود
...
1. تن از پی کارِ خویش سرگردان است
جان بر سرِ ره منتظر فرمان است
...
1. کردم ورقِ وجودِّ تو با تو بیان
تا کی باشی در ورق سود و زیان
...
1. هر سر که درین هر دو جهان داشتهاند
از بهرِ نثارِ فرق جان داشتهاند
...