3 اثر از بخش نوزدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش نوزدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش نوزدهم در الهی نامه عطار نیشابوری

1 چنین گفتست نوشروانِ عادل که گر میری ز درویشی قاتل

2 ترا بهتر بوَد آن زخمِ شمشیر که از نان فرومایه شوی سیر

3 مشو با اهلِ دنیا در ستیزه که مرداریست و مشتی کِرم ریزه

4 بیک ره اهلِ دنیا در ریاست چو کِرمانند در عین نجاست

1 مگر یحیی معاذ آن مردِ محرم براهی بر دهی بگذشت خرّم

2 یکی گفتش که هست این ده دهی خوش زبان بگشاد یحیی همچو آتش

3 کزین خوشتر دل مردیست بالغ که هست او از ده خوش سخت فارغ

1 چنین گفتست عبّاسه که دینی چو مُرداریست در گلخن بمعنی

2 چو زین مردار شیران سیر خوردند پلنگان آمدند و قصد کردند

3 پلنگان چون بخوردند و رمیدند سگان کُرد و گرگان در رسیدند

4 چو اندک چیز از وی بر سر آمد کلاغ از هر سوئی جوقی درآمد

1 چنین دادست صاحب شرع فتوی که هر کو یک سخن گوید ز دنیی

2 به پانصد سال ره کانرا شمارست ز جنّت دور افتد، این چه کارست

3 ز دنیا یک سخن، خود چون بوَد آن که گر افزون بود افزون بود آن

4 کسی کو عمر در دنیی بسر برد قوی مردی بوَد، در دین اگر مُرد

1 یکی شه زادهٔ خورشید فر بود که بینائی دو چشم پدر بود

2 مگر آن شاه بهرِ شاه زاده عروسی خواست داد حُسن داده

3 بخوبی در همه عالم مَثَل بود سر خوبان نقّاش ازل بود

4 سرائی را مزّین کرد آن شاه سرائی نه، بهشتی بهرِ آن ماه

1 یکی پرسید ازان دانای فتوی که چه بهتر بوَد از مالِ دنیی

2 چنین گفت او که مالی کان نباشد که گر باشد به جز تاوان نباشد

3 که گر مالی ز دنیا افتد آغاز ترا آن مال دارد از خدا باز

4 ولی کی ارزد آن مال جهانی که از حق باز مانی تو زمانی

1 طالبی مطلوب را گم کرده بود روز و شب سر در جهان آورده بود

2 از غم جان وجهان بفریفته در جهان میرفت جانی شیفته

3 پای از سر در طلب نشناخت او خویش را نعلین آهن ساخت او

4 پس جهان صدباره چون پیموده کرد ای عجب نعلین آهن سوده کرد

1 آن یکی پرسید از مجنون مگر کز کدامین سوی قبلهست ای پسر

2 گفت اگر هستی کلوخی بیخبر اینکت کعبهست در سنگی نگر

3 کعبهٔ عشاق مولی آمدست آن مجنون روی لیلی آمدست

4 چون تو نه اینی نه آن هستی کلوخ قبلت از سنگ است ای بیشرم شوخ

1 صوفئی رادید یک روزی نظام در وفا و عهد و در صفوت تمام

2 گفت از من هرچه میخواهی بخواه زانکه تو محتاجی و منپادشاه

3 گفت چون از حق نخواهم هیچ چیز از تو هم الحق نخواهم هیچ نیز

4 گفت اگر چیزی نمیباید ترا حاجتی کن آن من باری روا

1 هندوئی بودست چون شوریدهٔ در مقام عشق صاحب دیدهٔ

2 چون براه حج برون شد قافله دید قومی در میان مشغله

3 گفت ای آشفتگان دلربای در چه کارید و کجا دارید رای

4 آن یکی گفتش که این مردان راه عزم حج دارند هم زینجایگاه

آثار عطار نیشابوری

3 اثر از بخش نوزدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش نوزدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.