2 اثر از بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری

1 پسر گفتش چو آن خاتم عزیزست بگو باری که سرّ آن چه چیزست

2 که گر دستم نداد آن خاتم امروز شوم از علمِ آن باری دلفروز

1 پدر بگشاد مُهر از حقّهٔ لعل دُر افشان گشت و کرد این قصّه را نقل

1 برای خاتم ملک سلیمان بَلُقیا رفت و با او بود عفّان

2 میان هفت دریا بود غاری بدانجا راه جُستن سخت کاری

3 چو ماری یک پری آمد پدیدار زبان بگشاد با عفّان بگفتار

4 که آب برگِ شاخی در فلان جای اگر جمع آری و مالی تو بر پای

1 مگر یک روز می‌شد با سپاهی ولی بر روی شادروان براهی

2 درآمد خاطرش از ملک ناگاه که کیست امروز در عالم چو من شاه

3 فرو شد گوشهٔ زان قصرِ عالی سلیمان بانگ زد بر باد حالی

4 که شادروان چرا کردی چنین تو کرا افکند خواهی بر زمین تو

1 غلامی داشت مأمون خلیفه کزو مهمل نماندی یک لطیفه

2 چو خورشیدی به نیکوئی جمالش خلایق جمله مایل بر وصالش

3 خَم زلفش که دام عنبرین داشت همه هندوستان در زیر چین داشت

4 بلی گر زلفِ او در چین نبودی نثارش نافهٔ مشکین نبودی

1 چنین گفت اصمعی پیر یگانه که یک شب در عرب گشتم روانه

2 کریمی کرد مهمانم دگر روز بر او زنگئی دیدم همه سوز

3 کشیده پای تا فرقش بزنجیر بزاری نالهٔ می‌کرد چون زیر

4 دلی چون دیدهٔ موری ز تنگی همه زنگی دلی رفته ز زنگی

1 چو یوسف را در افکندند در چاه درآمد جبرئیل از سدره ناگاه

2 که دل خوش دار در درد جدائی که خواهد بود زین چاهت رهائی

3 ترا برهاند از غم حق تعالی دهد از ملکت مصرت کمالی

4 نهد تاجی ز عزّت بر سر تو فرستد مصریان را بر در تو

1 سرخسی بود پیری خالوش نام بسی بردی بسر با خضر ایّام

2 مگر جائی جوانی گرم رَو بود که او نو بود و جانش نیز نو بود

3 دلی بود از حقیقت غرق نورش نبودی هیچ کاری جز حضورش

4 خضر می‌شد بر آن پیرِ درویش بره بر آن جوان را برد با خویش

1 ز یحیی بن المعاذ آن شمعِ اسلام خطی آمد به سوی پیرِ بسطام

2 که شیخ دین چه می‌گوید در آنکس که خورد او شربتی پاک مقدّس

3 که سی سالست تا لیل و نهارش سری بودست بگرفته خمارش

4 رسید از بایزید او را جوابی که اینجا هست مردی را شرابی

1 چنین گفتند جمعی هم دیاری ز لفظ بوعلیّ رودباری

2 که در حمّام رفتم من یکی روز جوانی تازه دیدم بس دلفروز

3 برخساره چو ماه آسمان بود به بالا همچو سرو بوستان بود

4 سر زلفش بپای افکنده دیدم بروی او جهانی زنده دیدم

آثار عطار نیشابوری

2 اثر از بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.