2 اثر از بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری

1 پسر گفتش چو آن خاتم عزیزست بگو باری که سرّ آن چه چیزست

2 که گر دستم نداد آن خاتم امروز شوم از علمِ آن باری دلفروز

1 مگر یک روز مجنون فرصتی یافت بر لیلی نشستن رخصتی یافت

2 ز مجنون کرد لیلی خواستاری که ای عاشق بیاور تا چه داری

3 زبان بگشاد مجنون گفت ای ماه نه آبم ماند در عشق تو نه چاه

4 ندارم در جگر آبی که باشد نه در دیده شبی خوابی که باشد

1 ز یحیی بن المعاذ آن شمعِ اسلام خطی آمد به سوی پیرِ بسطام

2 که شیخ دین چه می‌گوید در آنکس که خورد او شربتی پاک مقدّس

3 که سی سالست تا لیل و نهارش سری بودست بگرفته خمارش

4 رسید از بایزید او را جوابی که اینجا هست مردی را شرابی

1 پدر بگشاد مُهر از حقّهٔ لعل دُر افشان گشت و کرد این قصّه را نقل

1 چنین گفت اصمعی پیر یگانه که یک شب در عرب گشتم روانه

2 کریمی کرد مهمانم دگر روز بر او زنگئی دیدم همه سوز

3 کشیده پای تا فرقش بزنجیر بزاری نالهٔ می‌کرد چون زیر

4 دلی چون دیدهٔ موری ز تنگی همه زنگی دلی رفته ز زنگی

1 غلامی داشت مأمون خلیفه کزو مهمل نماندی یک لطیفه

2 چو خورشیدی به نیکوئی جمالش خلایق جمله مایل بر وصالش

3 خَم زلفش که دام عنبرین داشت همه هندوستان در زیر چین داشت

4 بلی گر زلفِ او در چین نبودی نثارش نافهٔ مشکین نبودی

1 چو یوسف را در افکندند در چاه درآمد جبرئیل از سدره ناگاه

2 که دل خوش دار در درد جدائی که خواهد بود زین چاهت رهائی

3 ترا برهاند از غم حق تعالی دهد از ملکت مصرت کمالی

4 نهد تاجی ز عزّت بر سر تو فرستد مصریان را بر در تو

1 مگر محمود با اعزاز می‌شد بره مردی دوالک باز می‌شد

2 شهش گفتا که ای طرّار ره زن ترا می‌بیند اینجا چشم دَرمَن

3 که بنشینی میان خاک در راه دوالک بازی آموزی تو با شاه

4 دوالک باز گفتش ای جهاندار برَو بنشین چه می‌خواهی ازین کار

1 مگر یک روز می‌شد با سپاهی ولی بر روی شادروان براهی

2 درآمد خاطرش از ملک ناگاه که کیست امروز در عالم چو من شاه

3 فرو شد گوشهٔ زان قصرِ عالی سلیمان بانگ زد بر باد حالی

4 که شادروان چرا کردی چنین تو کرا افکند خواهی بر زمین تو

1 بصحرا رفت شیخ مهنه ناگاه گروهی گرم رَو را دید در راه

2 که می‌رفتند بر یک شیوه یک جای ازار پای چرمین کرده در پای

3 یکی را شاد بر گردن گرفته بسی رندانش پیرامن گرفته

4 مگر پرسید آن شیخ زمانه که کیست این مرد، گفتند ای یگانه

آثار عطار نیشابوری

2 اثر از بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش هجدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.