3 اثر از بخش هفدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش هفدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش هفدهم در الهی نامه عطار نیشابوری

1 تا به عمدا ز رخ نقاب انداخت خاک در چشم آفتاب انداخت

2 سر زلفش چو شیر پنجه گشاد آهوان را به مشک ناب انداخت

3 تیر چشمش که عالمی خون داشت اشتری را به یک کباب انداخت

4 لب شیرینش چون تبسم کرد شور در لؤلؤ خوشاب انداخت

1 عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت

2 عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود آتش سوزنده بر هم عود و هم مجمر بسوخت

3 زآتش رویش چو یک اخگر به صحرا اوفتاد هر دو عالم همچو خاشاکی از آن اخگر بسوخت

4 خواستم تا پیش جانان پیشکش جان آورم پیش دستی کرد عشق و جانم اندر بر بسوخت

1 آه‌های آتشینم پرده‌های شب بسوخت بر دل آمد وز تف دل هم زبان هم لب بسوخت

2 دوش در وقت سحر آهی برآوردم ز دل در زمین آتش فتاد و بر فلک کوکب بسوخت

3 جان پر خونم که مشتی خاک دامن گیر اوست گاه اندر تاب ماند و گاه اندر تب بسوخت

4 پردهٔ پندار کان چون سد اسکندر قوی است آه خون آلود من هر شب به یک یارب بسوخت

1 دولت عاشقان هوای تو است راحت طالبان بلای تو است

2 کیمیای سعادت دو جهان گرد خاک در سرای تو است

3 ناف آهو شود دهان کسی که درو وصف کبریای تو است

4 سرمهٔ دیده‌ها بود خاکی که گذرگاه آشنای تو است

1 دلبرم در حسن طاق افتاده است قسم من زو اشتیاق افتاده است

2 بر سر پایم چو کرسی ز انتظار کو چو عرش سیم ساق افتاده است

3 گر رسد یک شب خیال وصل او برق در زیرش براق افتاده است

4 لیک اندر تیه هجرش گرد من سد اسکندر یتاق افتاده است

1 آن نه روی است ماه دو هفته است وان نه قد است سرو برفته است

2 پیش ماه دو هفتهٔ رخ تو ماه و خورشید طفل یک هفته است

3 ذره‌ای عشق آفتاب رخش همه دلها به جان پذیرفته است

4 نرگس اوست ای عجب بیمار دل عشاق درد بگرفته است

1 تا کی از صومعه خمار کجاست خرقه بفکندم زنار کجاست

2 سیرم از زرق فروشی و نفاق عاشقی محرم اسرار کجاست

3 چون من از بادهٔ غفلت مستم آن بت دلبر هشیار کجاست

4 همه کس طالب یارند ولیک مفلسی مست پدیدار کجاست

1 چون ز مرغ سحر فغان برخاست ناله از طاق آسمان برخاست

2 صبح چون دردمید از پس کوه آتشی از همه جهان برخاست

3 عنبر شب چو سوخت زآتش صبح بوی عنبر ز گلستان برخاست

4 سپر آفتاب تیغ کشید قلم عافیت ز جان برخاست

1 دوش کان شمع نیکوان برخاست ناله از پیر و از جوان برخاست

2 گل سرخ رخش چو عکس انداخت جوش آتش ز ارغوان برخاست

3 آفتابی که خواجه‌تاش مه است به غلامیش مدح خوان برخاست

4 از غم جام خسروی لبش شور از جان خسروان برخاست

1 اینت گم گشته دهانی که توراست وینت نابوده میانی که توراست

2 از دو چشم تو جهان پرشور است اینت شوریده جهانی که توراست

3 جادوان را به سخن خشک کنی خه زهی چرب‌زبانی که توراست

4 آخر این ناز تو هم در گذرد چند مانده است زمانی که توراست

آثار عطار نیشابوری

3 اثر از بخش هفدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش هفدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.