3 اثر از بخش یازدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش یازدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش یازدهم در الهی نامه عطار نیشابوری

1 حسن در بصره استاد جهان بود یکی همسایه گبرش ناتوان بود

2 مگر هشتاد سال آتش پرستی گرفته بود پیشه جَور و مستی

3 بنام آن گبر شمعون بود در جمع همه سر پیشِ آتش داشت چون شمع

4 چو بیماریِ او از حد برون شد حسن را دردِ دل در دل فزون شد

1 یکی تابوت می‌بردند بر دست بدید از دور آن دیوانهٔ مست

2 یکی را گفت این مرده که بودست که ناگه شیرِ مرگش در ربودست

3 بدو گفتند ای مجنون پُر شور جوانی بود کُشتی گیرِ پُر زور

4 بدیشان گفت دیوانه که برنا اگرچه بود در کُشتی توانا

1 عروسی خواست مردی چون نگاری بمهر خود ندیدش برقراری

2 چو آن شوهر بمهر خود ندیدش نشان دختر بخرد ندیدش

3 همه تن چون گلاب آنجا عرق کرد چو گل جان را بجای جامه شق کرد

4 چو مرد از شرم زن را آنچنان دید وزان دلتنگی او را بیم جان دید

1 حسن می‌شد حسینش بود همبر بجیحون چون رسیدند آن دو سرور

2 حسن چون بنگریست او را نمی‌یافت گهی از پس گهی از پیش بشتافت

3 بآخر زان سوی جیحونش می‌دید مقام از خویشتن افزونش می‌دید

4 بدو گفت ای حبیب و مرد درگاه ز من آموختی آخر تو این راه

1 چنین گفتست با یاران پیمبر که آن طفلی که می‌زاید زمادر

2 چو بر روی زمین افکنده گردد بغایت عاجز و گرینده گردد

3 ولی چون روشنی این جهان دید فراخی زمین و آسمان دید

4 نخواهد او رحم هرگز دگر بار نگردد نیز در ظلمت گرفتار

1 وقت غز خلقی بجان درمانده هر کسی دستی ز جان افشانده

2 رخت میکردند پنهان هرکسی پیشوایان گم شده در هر پسی

3 رفت آن دیوانه بر بام بلند ژندهٔ را در سر چوبی فکند

4 چوب گردانید گرد سر بسی مینیندیشید یک جو از کسی

1 هست در دریا یکی حیوان گرم نام بوقلمون و هفت اعضاش نرم

2 نرمی اعضای او چندان بود کو هر آن شکلی که خواهد آن بود

3 هر زمان شکلی دگر نیکو کند هرچه بیند خویش مثل او کند

4 چون شود حیوان بحری آشکار او بدان صورت درآید از کنار

1 عیسی مریم بغاری رفته بود در میان غار مردی خفته بود

2 گفت برخیز ای ز عالم بی خبر کار کن تا توشهٔ یابی مگر

3 گفت من کار دو عالم کردهام تا ابد ملکی مسلم کردهام

4 گفت هین کار تو چیست ای مرد راه گفت دنیا شد مرا یکبرگ کاه

1 شد بگورستان یکی دیوانه کیش ده جنازه پیشش آوردند بیش

2 تا که بر یک مرده کردندی نماز مردهٔ دیگر رسید از پی فراز

3 هر زمانی مردهٔ دیگر رسید تا یکی بردند دیگر در رسید

4 مرد مجنون گفت بر مرده نماز چند باید کرد کاریست این دراز

1 سالک جان پرور عالم فروز پیش دوزخ شد چو آتش جمله سوز

2 گفت ای زندان محرومان راه مرجع بی دولتان پادشاه

3 داغ جان خیل مهجوران توئی آتش افروز دل دوران توئی

4 جوهر مدقوق را زهر آمدی نفس سگ را مطبخ قهر آمدی

آثار عطار نیشابوری

3 اثر از بخش یازدهم در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش یازدهم در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.