درختی سبز را ببرید از عطار نیشابوری الهی نامه 13
1. درختی سبز را ببرید مردی
برو بگذشت ناگه اهل دردی
...
1. درختی سبز را ببرید مردی
برو بگذشت ناگه اهل دردی
...
1. حسن یک روز رفت از بصره بیرون
به پیش رابعه آمد بهامون
...
1. بموسی گفت حق کای مرد اسرار
چو تنها مینشینی دل نگه دار
...
1. یکی دیوانه در بغداد بودی
که نه یک حرف گفتی نه شنودی
...
1. یکی پرسید ازان مجنونِ غمگین
که از لیلی چه میگوئی تو مسکین
...
1. خوش آوازی ز خیل نیکخواهان
مؤذّن بود در شهر سپاهان
...
1. چنین گفتست شیخ مهنه یک روز
که رفتم پیش پیری عالم افروز
...
1. سحرگاهی مگر محمود عادل
ایاز خاص را گفت ای نکو دل
...
1. سالک آمد پیش کرسی دل شده
خاک زیر پایش از خون گل شده
...
1. در رهی میرفت هارون الرشید
بود تابستان و آبی ناپدید
...
1. رفت نوشروان درآن ویرانهٔ
دید سر بر خاک ره دیوانهٔ
...
1. خسروی قصری معظم ساز کرد
اوستاد کار کار آغاز کرد
...