دوُم فرزند آمد از عطار نیشابوری الهی نامه 1
1. دوُم فرزند آمد با پدر گفت
که من در جادوئی خواهم گهر سفت
...
1. دوُم فرزند آمد با پدر گفت
که من در جادوئی خواهم گهر سفت
...
1. پدر گفتش که دیوت غالب آمد
دلت زان جادوئی را طالب آمد
...
1. مگر بودست جائی نانوائی
که بشنید او ز شبلی ماجرائی
...
1. شبی در مسجدی شد نیک مردی
که در دین داشت اندک مایه دردی
...
1. مسیح پاک کز دنیا علو داشت
بسی دیدار دنیا آرزو داشت
...
1. یکی رُهبان مگر دَیری نکو کرد
درش در بست ویک روزن فرو کرد
...
1. یکی ترسا مسلمان گشت و پیروز
بمی خوردن شد آن جاهل دگر روز
...
1. عمر یک جزو از توریت بگرفت
پیمبر چون چنان دیدش چنین گفت
...
1. یکی گبری که بودی پیر نامش
که جِدّی بود در گبری تمامش
...
1. مگر پرسید آن درویش حالی
بصدق از جعفر صادق سؤالی
...
1. یکی مجنون که رفتی در ملامت
بدو گفتند فردای قیامت
...