87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 ای راه تو بحر بی کرانه عشق تو ندیم جاودانه

2 از عشق تو صد هزار آتش در سینه همی زند زبانه

3 گر بنماید زبانه‌ای روی برهم سوزد همه زمانه

4 دو کون به هیچ باز آمد زین گونه که عشق کرد خانه

1 ای ز شراب غفلت مست و خراب مانده با سایه خو گرفته وز آفتاب مانده

2 تا چند باشی آخر از حرص نفس کافر ایمان به باد داده در خورد و خواب مانده

3 اندیشه کن تو روزی کین خفتگان ره را گه در حجاب بینی گه در عذاب مانده

4 آنجا که نقدها را ناقد عیار خواهد مردان مرد بینی در اضطراب مانده

1 ساقیا گر پخته‌ای می خام ده جان بی آرام را آرام ده

2 خیزو بزمی در صبوحی راست کن یک صراحی باده ما را وام ده

3 صبح پیدا گشت و شب اندر شکست خفتگان مست را دشنام ده

4 چون بخواهی ریخت همچون گل ز بار بار کم کش بادهٔ گلفام ده

1 شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته اینک ببین خون شفق در طشت مینا ریخته

2 لالای شب در هر قدم لؤلؤ بر آورده بهم وز یک نسیم صبحدم لؤلؤی لالا ریخته

3 خورشید زرکش تافته زربفت عیسی بافته زنار زرین یافته زر بر مسیحا ریخته

4 مطرب ز دیوان فرح پروانه را آورده صح ساقی شراب اندر قدح از حوض حورا ریخته

1 درآمد از در دل چون خرابی ز می بر آتش جانم زد آبی

2 شرابم داد و گفتا نوش و خاموش کزین خوشتر نخوردستی شرابی

3 چو جان نوشید جام جان فزایش میان جان برآمد آفتابی

4 اگرچه خامشی فرمود لیکن دلم با خامشی ناورد تابی

1 تا دل ز دست بیفتاد از تو تن به اندوه فرو داد از تو

2 دل من گشت چو دریایی خون چشم من چشمهٔ خون زاد از تو

3 تا دلم بندهٔ سودای تو شد نیستم یک نفس آزاد از تو

4 چند در خون دلم گردانی طاقتم نیست که فریاد از تو

1 ای سیه گر سپید کاری تو سرخ رویی و سبز داری تو

2 من به جان سوختم بگو آخر با شب و روز در چه کاری تو

3 روز به کار تو کی توانم برد زانکه بس بوالعجب نگاری تو

4 کار ما را قرار می ندهی دلبری سخت بی قراری تو

1 آن را که نیست در دل ازین سر سکینه‌ای نبود کم از کم و بود از کم کمینه‌ای

2 خواهی که از قرینه بدانی که عشق چیست ناخورده می ز عشق ندانی قرینه‌ای

3 در دار ملک عشق خلیفه کسی بود کو را بود ز در حقیقت خزینه‌ای

4 مرغی است جان عاشق و چندانش حوصله کز هر دو کون لایق او نیست چینه‌ای

1 جهان جمله تویی تو در جهان نه همه عالم تویی تو در میان نه

2 چه دریایی است این دریای پر موج همه در وی گم و از وی نشان نه

3 چه راه است این نه سر پیدا و نه پای ولیکن راه محو و کاروان نه

4 خیالی و سرابی می‌نماید چو بوقلمون هویدا و نهان نه

1 ای روی همچو ماهت یک پرده بر گرفته جان های بی قراران فریاد در گرفته

2 در پیش نور رویت پیران شست ساله با صد هزار خجلت ایمان ز سر گرفته

3 عشقت به دلربایی بگشاده دست بر ما ناگاه جان و دل را بس بی خبر گرفته

4 دل هر دم از فراقت داغی دگر کشیده جان هر دم از کمالت راهی دگر گرفته

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی