1 اتی الربیع قیل الهموم بالنغماتی بگیر جام شرابی بنوش آب حیاتی
2 قدم نهاده ببالین و من بشکر قدومش نثرت در فوادی علیه فی الخطواتی
3 نموده آینهٔ حق نمای موسی دل را و میض انقلب الطرف منه ذاحسراتی
4 اگر نه شرک بدی چون بدیدمی زلفت عبدت کالثنوی النور منک و الظلماتی
1 شدم پیر از فراق نوجوانی که برهم میزند چشمش جهانی
2 کحیل طرفه سود الذوایب خضیب کفه رخص البنانی
3 برآید فتنه ها از چشم مستش که ناید از قضای آسمانی
4 قسی الحاجب القاسی فؤاده فصیح قوله عذب البیانی
1 الا یا جنة لم یحن جانی نه تنها جان من جان جهانی
2 ز شوق لعلت ای سرو چمانم یغیص العین دمعا کالجمانی
3 عجایب بین رخش خلد جنانست و نیران تلظی فی جنانی
4 بده کامم که یابی عیش فیروز بانجاح المقاصد والامانی
1 ای که با نور خرد نور خدا میجوئی خویش بین عکس نظر کن به کجا میپوئی
2 چیست ماهیت و مرآت چه عین ثابت حد تقریب نهند اهل حقیقت سوئی
3 مطربار است برو راه مخالف بگذار چند از این پرده بعشاق نوا میگوئی
4 خار این باغ عزیز است چو گل خوارمبین تا که از گلشن توحید بیابی بوئی
1 ای آتش هوای تو در جان عالمی در عهد تو ندیده کسی عیش خرمی
2 از حال من مپرس که دارم دلی ز هجر چون زلف بیقرار پریشان و درهمی
3 عالم بهم زنی تو بیک چشم همزدن لعل تو جان دهد چو مسیحا بیکدمی
4 گشتم جدا ز خاک دری کز هوای او دارم دل پر آتشی و چشم پرنمی
1 تو چون پیمان عهدت می شکستی چرا با ما نخستین عهد بستی
2 من از تو نگسلم پیوند و الفت اگرچه رشتهٔ جانم گسستی
3 سحرگاهان برون شد مست و مخمور بدستی ساغر و خنجر بدستی
4 هزاران رستخیز و فتنه برخواست بهرجا کان پری یکدم نشستی